مازیار گیلکان
دراگان اسکوچیچ برای رسیدن به ترکیب اصلی پی در پی تیمش را دچار تغییر نمیکند، بلکه او انگار عادت کرده است که بدون ترکیب اصلی بازی کند و در تیمش هر بازی بازیکنان متفاوت با بازی قبل را به میدان بفرستد.
فارغ از محرومیتها و مصدومیتها و تغییرات اجباری و حتی فارغ از تغییر بر اساس تاکتیک و سیستم هر بازی و تاکتیک و سیستم حریف، اسکوچیچ بازهم اصرار به تغییرات بیشتر دارد و گاهی حتی او را در انتخاب بازیکنان سردرگم میبینیم.
دراگان اسکوچیچ البته با این دردسر شیرین مواجه است که بازیکنان باکیفیت پرشماری دارد که میتواند برای هر پست از تغییر نترسد اما این نترسیدن نباید تبدیل به بیثباتی در ترکیب تیم ملی شود؛ که شده است.
مثالهای نزدیک بزنیم. در بازی با سوریه و عراق، خط میانی تیم ملی چقدر تغییر داشت؟ آیا این همه تغییر با هدف طراحی بازی متناسب با بازی حریف ایجاد شده بود؟ آیا سوریه و عراق آنچنان حریفانی هستند که ما را تا این اندازه دچار تغییر کنند و برای هر کدام ترکیب متفاوت بخصوص در خط میانی داشته باشیم؟ ما اینقدر دقیق برنامه داریم که جهانبخش را در چپ بازی میدهیم و بدترین بازی را از او میگیریم؟
کنار گذاشتن سعید عزتاللهی و بازی دادن به بازیکنی که با او فاصله فنی عمیق دارد، چطور؟ آیا با مصدومیت بازیکنی که جای او بازی کرده، باید بفهمیم که عزتاللهی در ترکیب اصلی جا دارد تا بازی با عراق را نیز به او بدهیم؟ تصمیماتی شبیه اینها چه منشا و دلیلی دارد؟ از نشناختن سرچشمه میگیرد؟ بعید است. از بدسلیقگی سرچشمه میگیرد؟ دراگان اسکوچیچ مدتهاست با سامان قدوس کاری میکند که نیمی از سامان را در ترکیب تیم ملی نمیبینیم، گاهی مثل بازی با عراق با سامان هم بدون پلیمیکر بازی میکنیم. یعنی سامان را در زمین داریم اما نقش پلیمیکر را به او نسپردهایم. تیم ملی چرا نمیخواهد با سامان قدوس بازیاش را بسازد؟ این تغییرات پی در پی و اعتماد نکردن همیشگی به سامان چه دلیلی دارد؟ تیمی که مهاجمانش گل میسازند و مهاجمانش گل میزنند (بازی با عراق) بهتر نیست از پلیمیکر خود نیز بازیسازی بخواهد و به تیم بهتری تبدیل شود؟ برای این پرسشها و بسیاری پرسشهای دیگر اسکوچیچ باید جواب داشته باشد اما از این نکته فارغ نیستیم که او سرمربی است و بهترین تصمیمگیرنده برای ترکیب و هر تدبیر فنی باید او باشد و نه هیچکس دیگر.