وصال روحانی
شجاع خلیلزاده و حسین کنعانیزادگان اینک هیچیک قرمزپوش نیستند و هر دو در لیگ فوتبال قطر شاغلاند اما سلسله مسائل و مجموعه اتفاقات اخیر ناظران را وامیدارد که بپرسند آیا زوج آنها از برترین زوجهای مرکز خط دفاعی پرسپولیس در سالهای اخیر نبوده است؟
واقعیت امر و نکته جالب این است که این زوج فقط در لیگ نوزدهم توسط گابریل کالدرون سرمربی وقت و آرژانتینی پرسپولیس و یحیی گلمحمدی که در نیم فصل دوم آن لیگ جای او را گرفت انتخاب و به میدان گسیل شد و تازه در بعضی هفتهها هم یکی از این دو مصدوم و یا به هر دلیل دیگری غایب بودند و سیدجلال حسینی جای فرد غایب را پر کرده بود، با این حال وقتی کالدرون و سپس یحیی اقدام به تعیین این زوج و بهکارگیری آن کردند، بهنظر میرسید که کاری ریسکآمیز صورت گرفته زیرا این دو سابقه بازی در کنار یکدیگر را نداشته و به تبع آن هماهنگ نبودند و با حذف سید جلال از ترکیب اصلی تجربه فراوان و کارآییهای ویژه او از روند کار سرخها حذف میشد. چیزی که خیلیها آن را نوعی خودزنی در پرسپولیس تلقی نموده و اصلاً آن را به مربیان و سران باشگاه توصیه نمیکردند و برعکس معتقد بودند که باید ترکیب «حسینی- خلیلزاده» یا «حسینی - کنعانیزادگان» شکل گیرد و شجاع و کنعانی فقط در زمانها و مواردی زوج یکدیگر و فیکس ظاهر شوند که چارهای به جز این برای قرمزها نمانده باشد و غیبت سیدجلال اجتنابناپذیر جلوه کند.
یکی از اولویتهای اسکوچیچ
در عمل اینگونه نشد و اصرار و رویکرد کالدرون به جوانگرایی و تشکیل زوجی که عمر آن مبتنی بر سن بالای سیدجلال و بهتبع آن کوتاه مدت نباشد، زوج «کنعانی- شجاع» را شکل داد و آنها به دفعات در دوران مربیگری این مرد آرژانتینی دفاع وسط سرخهای تهرانی را شکل دادند و با گذشت هر مسابقهای هماهنگتر و در کار توأمان با یکدیگر مؤثرتر ظاهر شدند.
گلمحمدی نیز همانطور که پیشتر آمد، به این تجربه و گزینش استمرار بخشید و با وجود برخی تأخیرها و تغییرات در آن، بازی سراسر ماجراجویانه خلیلزاده و نمایش قدرتی کنعانی زادگان طوری دفاع پرسپولیس را محکم و دروازه این تیم را تقریباً بیمه کرد که روی اذهان مربیان تیم ملی هم اثر مثبت گذاشت. درست است که کارلوس کیروش اصولاً گرایش و اعتقاد چندانی به خلیلزاده نداشت و او را دعوت نمیکرد اما پیشینه استفاده از کنعانی را داشت و با این حال وقتی دراگان اسکوچیچ پست سرمربیگری «یوزها» را از مرد پرتغالی که با حرفهای تند و جنجالیاش چوب خط خود را پرکرده بود، تحویل گرفت، فراخوان هر دو مدافع فوق را جزو اولویتهای خود قرار داد.
مگر اتفاق نامساعدی روی بدهد
اسکوچیچ تا آنجا پیش رفته که تقریباً در تمامی دیدارهای رسمی و تدارکاتی تیم ملی طی زمامداری دو ساله (اما سرشار از خدشههای کرونایی)اش از شجاع و کنعانی در دفاع وسط سود جسته و هرچند به مرتضی پورعلیگنجی هم بازی داده و از سیدمجید حسینی هم راضی است اما مصدومیت شدید اخیر پورعلی گنجی و ضررهای برخاسته از تغییر باشگاه دادن حسینی در اروپا سبب شده سرمربی کروات و تازه از کرونا فراغت یافته تیم ملی ایران بیش از پیش روی ترکیب شجاع و کنعانی متمرکز و آنها را در دفاع وسط فیکس کند و با شرایطی که اینک برقرار است، احتمال دارد در اکثر دیدارهای 9 گانه باقیمانده تیم ملی در مرحله نهایی انتخابی جام جهانی بیست و یکم همین دو نفر اداره کننده دفاع وسط باشند. از یک سو با پارگی رباط صلیبی پورعلیگنجی بازگشتی زودتر از فروردین یا اردیبهشت 1401 برای او متصور و مقدور نیست و از جانب دیگر آشنایی و هماهنگی کنعانیزادگان و خلیلزاده به حدی است که اسکوچیچ از قرار دادن هیچ فرد دیگری در دفاع میانی استقبال نمیکند مگر این که وقوع اتفاقاتی نامساعد برای یکی از آنها و یا هر دویشان او و سایر مربیان تیم ملی را به کار و گزینش به جز این وادار کند.
اگر آنها کاملاً هماهنگ نبودند
مادامی که اسکوچیچ از این دو مدافع «پیشتر پرسپولیسی» در مرکز خط دفاعی تیم ملی استفاده کند و آنها پایهای برای بسیار کم گل خوردن این تیم تلقی شوند، این فرضیه و سؤال در ذهن پرسپولیسیها هم قوت و وسعت بیشتری مییابد که آیا همین دو نفر تشکیل دهنده یکی از قویترین و موفقترین زوجهای دفاعی برای آنها دستکم در سالهای معاصر نبودهاند. جواب آری دادن به این سؤال سخت است اما واقعیت امر این است که دادن پاسخ منفی نیز به آسانی صورت نمیگیرد و این دو به قدری خوب و هماهنگ و قوی عمل کردهاند که نمیتوان از سزاواریها و نتایج مثبت برخاسته از تلاش مشترکشان بیتفاوت گذر کرد. یکی از دلایل بسیار کم گل خوردن تیم ملی در دیدارهایش طی دوران سرمربیگری اسکوچیچ پایداری و کار قوی شجاع و کنعانی زادگان بوده که اولی سه سال و اندی پیش از سپاهان به جمع سرخها آمد و دومی نیز دو سال و اندی پیش قرمزپوش شد. در مسابقههای اخیر تیم ملی اغلب بردهای ایران «حداقلی» و با کمترین گلزده حاصل آمده و بدیهی است که این دستاورد در صورتی که دو مدافع وسط مذکور از جان مایه نمیگذاشته و کاملاً هماهنگ عمل نمیکردند، حاصل نمیآمد.
بیلانی که تکرار آن سخت است
در پرسپولیس هم که بیشترین استفاده از این زوج در لیگ نوزدهم صورت گرفت، کارآیی آنها و توفیقشان در انجام وظیفهای مشترک از هر دیدگاهی بارز و قابل لمس بود و با این که نقش و سهم سایر مدافعان قرمزپوش و بخصوص سیدجلال حسینی نیز در خلق این دستاورد بسیار بالا و زیاد بوده و سیدجلال را باید سلطان بیچون و چرای کارهای دفاعی آنها دانست ولی قرمزها حق دارند در ذهن خود تقدیری کامل و رسا از زوج مزبور صورت بدهند و بابت این که عمر حضور و همکاری آنان در خط دفاعی پرسپولیس کوتاه بوده، افسوس بخورند. این افسوس و تأسف در فصل پیش رو قطعاً بیش از پیش خواهد بود زیرا با کوچ کنعانی به لیگ قطر که پیشتر خلیلزاده را هم جذب کرده بود، حالا هیچاثری از آنها در جمع سرخها نیست و یحیی گلمحمدی باید به زوج دیگری برای پوشاندن جای خالی آنها روی بیاورد که دستکم در کوتاهمدت همان کارآیی مشترک مدافعان وسط کوچ کرده این تیم را از خود بروز نخواهند داد. البته میتوان با استفاده از سیدجلال و قرار دادن یکی از گزینههای علی نعمتی، فرشاد فرجی و علیرضا ابراهیمی در کنار وی دفاع وسط خوب و پرتلاشی فراهم آورد و یا با ریسکی بزرگتراز بین سه مدافع جوانتر مذکور زوج دیگری را ساخت و مثلاً به ترکیب فرجی- نعمتی روی آورد اما کنعانی- شجاع در تک فصلی که زوج یکدیگر بودند، کیفیت و بیلانی را از خود به جای گذاشتند که به سختی برای دیگران قابل دستیابی است و فقط سیدجلال در کنار زوجهای متفاوت سالهای اخیرش از سطح و حدود آنها بسیار فراتر رفته است.
غیر قابل پیشبینی
هرچه هست، باید صبر کرد و تا اطلاع ثانوی فقط این زوج را در دیدارهای بعدی تیم ملی با کارگردانی اسکوچیچ مشاهده کرد زیرا این اتفاق که هر دو بهطور همزمان به پرسپولیس برگردند و سرمربی وقت این تیم دوباره از زوج آنها استفاده کند، اگر چه غیر ممکن نیست اما آنقدرها هم محتمل نشان نمیدهد، بخصوص در ورزشی که مسائل مالی و مصدومیت و سلایق مختلف مربیان و البته مشکلات کرونایی فضا و شرایطی را ایجاد کرده که حتی یک ساعت بعد هم قابل پیشبینی نیست، چه برسد به یکی دو فصل بعدی.