وصال روحانی
شهریار مغانلو ماهها پس از بازگشت از لیگ پرتغال و حضور «قرضی» در پرسپولیس به درجه و سطحی رسیده که این تیم تهرانی باید برای حفظ او دست به هر کوشش ممکنی بزند. او در تیم سانتاکلارای پرتغال موفقیتی را تکرار نکرد که در لیگ نوزدهم ایران از او در تیم پیکان تهران مشاهده شده بود. حتی در دو، سه بازی اولیه مغانلو برای سرخهای تهرانی، او آش دهان سوزی نشان نداد و در همان مسابقه اول گل صددرصدی را از یک متری دروازه خالی رقیب به اوت زد که حتی کودکان چهار، پنجساله با «فوت» دهان خود آن را گل میکردند. اما این چپپای بلند بالا بتدریج و با گذشت زمان به مهاجمی تبدیل شد که هم میتواند در روزهای نیاز مهاجم نوک اصلی پرسپولیس باشد و هم بر اساس مقتضیات روز و تاکتیکهای انتخابی مربیان تیمش مهاجم دوم و مکمل نفر اصلی تلقی شود و عیسی آلکثیر، مهدی عبید و یا هر فرد دیگری را که در پست «مهاجم هدف» ظاهر شود، تغذیه کند و مورد حمایت خود قرار بدهد.
همه چیز از هند آغاز شد
شروع جا افتادن مغانلو در ترکیب پرسپولیس و مسجل شدن این نکته که وی به درد قرمزهای تهرانی میخورد از 25 فروردین تا 9 اردیبهشت امسال و در جریان مسابقات گروه پنجم لیگ فوتبال قهرمانان آسیا 2021 در خاک کشور کرونازده و بشدت شرجی و گرم هند تحقق یافت. او در آنجا و در شش بازی رفت و برگشت سرخها با نمایندگان قطر، امارات و هند گلهایی را زد که از تیزهوشی و جاگیریهای درستش سخن میگفت و در فرصتهای ایجادشده بدون فوت وقت و با ضربات پای چپش شلیکهایی داشت که هم رقبا را بهکلی غافلگیر میکرد و هم یحیی گلمحمدی و سایر اعضای کادر فنی پرسپولیس را متقاعد میکرد که شهریار ارزش ریسک کردن و باز گرداندن وی از پرتغال به ایران را داشته است. قبل از انجام آن انتقال خیلیها به سران باشگاه سرخ هشدار داده بودند که قیمت انتقال مغانلو بیش از حد و بهای واقعی او بهلحاظ فنی و کارآیی بسیار کمتر از چیزی است که قرمزهای تهرانی باید برای بهرهمند شدن از او هزینه بکنند. وقتی هم که صحبت از 12 گل زده او برای تیم متوسط پیکان در لیگ نوزدهم به میان میآمد، منتقدان مغانلو میگفتند از این تعداد گل 7 گل با ضربات پنالتی حاصل آمده و او برعکس عیسی آلکثیر خوزستانی مردی نیست که یک گلزن مادرزاد و یک فرصتطلب ذاتی باشد. آنچه در اواسط بهار امسال در آوردگاه آسیایی هند روی داد و سپس در بازگشت پرسپولیس به ایران، به صحنه مسابقههای داخلی هم بسط و استمرار یافت، خلاف این را نشان داد و با اینکه شهریار واقعاً «حس و لمس» گلزنی آلکثیر را ندارد و اصلاً از نوع و جنس وی نیست اما در سبک و روش خود بازیکنی است که هم میتواند گلهایی را با ضربات تکاندهنده پای چپش بزند و هم میتواند با درگیریهای دائمی فیزیکی با مدافعان رقیب فضا را برای گلزنی سایرین مهیا کند و بهواقع جاده صافکن دیگران باشد. شاید تعداد گلهای مغانلو با ضربات سر بسیار کمتر از چیزی باشد که با دیدن قامت 92/1متری او انتظارش را دارید، اما وی با قاطی شدن در محوطه جریمه با مدافعان تیمهای رقیب و ناامن ساختن منطقه برای آنان و آمادهسازی توپهای ریباند شده برای سایر ضربهزنندههای پرسپولیس، از امتیاز قد بلند و شرایط جسمانیاش هم بهره لازم را میبرد.
او اسطوره نیست اما...
وقتی پرسپولیس در شروع لیگ بیستم آرمان رمضانی را خرید امید داشت چیزی از همین قبیل و مهاجمی از همین تبار و با همین تواناییها را به خدمت بگیرد اما این مهاجم اسبق سایپا بهقدری ضعیف کار کرد که یحیی در نیمفصل عذرش را خواست و همان وظایف را به مغانلو سپرد و شهریار نهتنها آن کارها را کم و بیش انجام داده، بلکه با بعضی حرکات و نحوه و میزان مشارکتش در شکلگیری بازی تهاجمی قرمزها از چنان حد و مرزی فراتر رفته است. مغانلو هنوز یک مهاجم کامل و کمنقص نیست و باید بسیاری از خصلتها را به بازیاش بیفزاید اما با توجه به مشخصهها و شرایط زمانه خوب بازی کرده و به پرسپولیس سرویس لازم را داده و در مکانیسم کاری آنها موفق ظاهر شده است. قرار نیست همه مهاجمان «هدف» و نوک حملههای پرسپولیس و یا فورواردهای مکمل و کاذب آنها به سطح و کلاسی برسند که سالها پیش اسطورههای پرسپولیس مثل همایون بهزاد، حسین کلانی، صفر ایرانپاک، جهانگیر فقاحی، ناصر نورایی، کریم باوی، محمود خردبین و البته ناصر محمدخانی و فرشاد پیوس رسیده بودند، اما مغانلو در سطح و کلاس خودش و با احتساب دار و ندار فعلی فوتبال ایران و در میان مهاجمان مقیم وطن بد کار نکرده و به قولی «شهریار مغانلو» بوده است؛ مردی که میارزد مدیران پرسپولیس با تأمین خواستههای مالی سانتاکلارا اقامت موقتی وی را در جمع خود به یک عضو ثابت و قطعی تبدیل کنند.