جنگ آبیهای فعلی و پیشین، نوعی تسویهحساب سرمربی جوان آبیها با روزگاری است که شاگردی سرمربی فعلی تراکتور میکرد و از ف. کاف معروف هم هیچ دل خوشی نداشت. فرهاد مجیدی در قامت یک مدعی باید مچ استاد سابقاش را بخواباند تا التیامی برای زخمهای چندین سالهاش فراهم شود؛ فرصت جبران فرا رسیده
میعاد نیک
تقابل استقلال و تراکتور در هفته بیستوششم لیگ بیستم علاوه بر حساسیتهای جدولی برای دو تیم، از جهات دیگری نیز حایز نکات قابل توجهی خواهد
بود.
روندی که تیم فوتبال استقلال از نیمفصل دوم لیگ برتر و بالاخص در مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۲۱ در پی گرفت، بیشباهت به اتفاقی که این روزها در باشگاه تراکتور افتاده نیست.
فرهاد مجیدی با اعتماد به یک عنصر کاربلد اما فراموش شده، توانست کارتهای بازی پوکر را به نفع خودش برگرداند تا با اقتدار از مرحله گروهی رقابتهای ACL۲۰۲۱ به دور حذفی صعود کند و البته، گامهای ابتدایی خود در نیمفصل دوم را با حضور فردی به نام فراز کمالوند با صلابت بیشتری بردارد.
سرمربی جوان آبیهای پایتخت پس از جدایی نهچندان توجیهپذیر فراز کمالوند با بحرانی موقتی و تیمش با سکتهای مقطعی در روند مساعد نتیجهگیری مواجه شد اما همه چیز لااقل در ابعاد فنی به آرامترین شکل موجود رسید تا قطار استقلالیها به ایستگاه سهشنبه شب
برسد.
مشابه آنچه در استقلال رخ داده بود را بار دیگر در تبریز مشاهده میکنیم. رسول خطیبی که پس از برکناری علیرضا منصوریان و سرمربیگری موقت مسعود شجاعی برای بار دوم سکان هدایت پرشورهای سرخپوش تبریزی را برعهده گرفته بود، باز هم با تیم مدیریتی این باشگاه راه به جایی نبرد تا یکی از بزرگترین بازندههای لیگ بیستم لقب بگیرد.
او که آلومینیوم موفقاش را که اکنون به رتبههای بالای جدول ردهبندی نیز رسیده به شوق نشستن روی نیمکت تراکتور پس زد، حالا در خانه نشسته و به ضربهای که از داخل باشگاه خورده فکر میکند.
مدیران باشگاه تراکتور برای مقابله با بحرانهای حاشیهساز در اردوگاه این تیم که رسول خطیبی هم نقش کمی در ایجاد آن تنشها نداشت، فیروز کریمی را در نقش مشاور فنی وارد رختکن تیتیها کردند تا پروژه دوران تطبیق و گذار با حضور رسول پاشا طی شود اما این سرمربی جوان هرگز متوجه نشد که دیواری که به آن تکیه داده، پوشالی است و بدون تغییر رویه نمیتواند از تقابل ناخواسته با فیروز کریمی به سلامت عبور کند.
همان نقشی که فراز در تیم فرهاد داشت را فیروز در تیم رسول ایفا کرد اما در استقلال این مجیدی بود که ماندنی شد و کمالوند رفتنی.
فراز کمالوند به استقلال آمد تا گردههای خاکستری را از نام خودش پاک کند که موفق هم شد اما فیروز کریمی برای انقلاب پا به تبریز همیشه آشوب گذاشت.
کاراکترهای مشابه با بازیهای متفاوت همراه شد تا اکنون فیروز کریمی سکان هدایت یکی از ۵ تیم مهم لیگ برتر را در دست داشته باشد و فراز کمالوند نیز برای فرار از سقوط در چاهی خودخواسته، دستوپا بزند.
هر چه هست؛ تقابل فردای استقلال و تراکتور خالی از حاشیه نیست. فرهاد مجیدی روزگاری شاگرد همین سرمربی بوده و فیروز کریمی نیز شناخت خوبی از تفکرات شماره ۷ سابقاش دارد.
جنگ آبیهای فعلی و پیشین، نوعی تسویهحساب سرمربی جوان آبیها با روزگاری است که شاگردی سرمربی فعلی تراکتور میکرد و از ف. کاف معروف هم هیچ دل خوشی نداشت. فرهاد مجیدی در قامت یک مدعی باید مچ استاد سابقاش را بخواباند تا التیامی برای زخمهای چندین سالهاش فراهم شود؛ فرصت جبران فرا
رسیده.