سرمقاله
اضافه شدن محمد فتوحی به جمع شمشیربازان سابر ایران که در راه حضور در المپیک توکیو قرار دارند امیدها و اهداف جدی کشورمان در این پیکارها را روشنتر و صریحتر ساخته است. در سال 2016 مجتبی عابدینی تا یکقدمی مدال سابر انفرادی در المپیک ریودوژانیرو پیش رفت اما آن رویداد برای خود وی نیز یک شگفتی بود و پنج سال بعد از آن واقعه تیم ملی سابر ایران در حالی به المپیک به تعویق افتاده توکیو گام میگذارد که اگر مدال میگیرد یک شگفتی برایش خواهد بود. جامعه ورزشی نیز نگاهی از همین دست به ناکامی احتمالی سابریستها در «توکیو 2021» خواهد داشت زیرا طی 10 تا 11 سال اخیر چنان پیشرفتی در این رشته حاصل آمده که فقط ایستاده روی سکوی افتخار المپیک میتواند پیامد و پاداش در خوری برای آن باشد و حق مطلب را درباره این رشته ادا کند.
از پیش هم مقرر شده بود که محمد رهبری، علی پاکدامن و البته عابدینی مسافر توکیو باشند و با برگزاری یک دوره مسابقه انتخابی تازه نام فتوحی نیز به این جمع اضافه شده و البته این شمشیرباز پرتحرک در تمام چهار پنج سال اخیر کنار همین جمع بوده و در کسب دستاوردهای مهم تیر سابر شراکت داشته است. این بار فقط 8 تیم برتر جهان در رشته سابر و با رجوع به نتایج مسابقههای قارهای و بر اساس برخی تورنمنتهای انتخابی دو سال اخیر مجوز شرکت در المپیک سی و دوم را کسب کردهاند و میزان رشد تیم ملی سابر ایران به قدری است که هم اعضای این تیم و هم ناظران و حتی رقبای ما معترفند که تیم ما میتواند یکی از چهار تیم حاضر در پای سکوی افتخار باشد و در این راه از چهار تیم دیگر سبقت بگیرد. درست است که پیکار با سابریستهای کره جنوبی همیشه بسیار ساخت بوده و قدرتهای اروپای غربی و روسیه نیز وزنههایی مهم در این رشتهاند اما شاگردان پیمان فخری در سالهای اخیر آنقدر بر اینگونه رقبا در این مسابقه و آن مسابقه برتری یافتهاند که هیچ باکی ندارند و حتی پیکار با کره جنوبی؛ حاکم سنتی سالهای اخیر رشته سابر را هم با ناامیدی آغاز نخواهد کرد.
این تیمی است که با امید فراوان و عزمی راسخ به المپیک میرود و مترصد فرصت برای کسب مدال در این عرصه ویژه است و میخواهد از هر امکان و وسیله موجود در این راه بیشترین بهره را برگیرد و از هر ثانیه و دقیقهای، پلی برای نیل به افتخار بسازد. همه اینها البته تضمینی بر یک موفقیت صددرصد برای تیم سابر ایران در آوردگاه توکیو نیست زیرا حریفان ما نیز توانمند هستند و بسیار کار کردهاند اما پیشتر هرگز رخ نداده بود که شماری از ورزشکاران کشورمان در یک رشته تیمی با چنین جایگاه و وزن و اعتبار و امید و اعتمادی در المپیک شرکت کنند که اینک از تیم سابر ما در آستانه این بازیها مشاهده میشود.
والیبالیستهای ما نیز البته امیدهایی در توکیو دارند و از کسب مدال در آنجا با وجود نتایج ناامیدکننده اخیرشان در لیگ ملتها قطع امید نکردهاند اما میزان توان و امید و ریتم حرکت شمشیربازان ما به گونهای است که انگار از همین حالا مدال المپیک را از آن خود و حق مسلم خویش میانگارند و ارزش چنین اعتماد به نفسی اگر همپا با فتح مدال المپیک نباشد لااقل به عنوان یک حربه ضروری در راه کسب این افتخار بسیار ارزشمند تلقی میشود.
از یاد نبریم این توفیق و نگاه مثبت در حالی در سابر ریشه دوانده که تا همین 15 سال پیش شمشیربازان ایران نیرویی بدون امید و تیمهایی فاقد اعتبار و توان برای خودنمایی چشمگیر حتی در آسیا به حساب میآمدند ولی کار سازماندهی شده پیمان فخری در راه به اوج رساندن سابریستها چنان موفق بوده که حالا همگان مکرراً از فدراسیون شمشیربازی و سران آن میپرسند چرا سیاستهای مشابه دیگری را برای جهانی شدن دو اسلحه دیگر (فلوره و اپه) به کار نگرفته و چرا در این دو قسمت این همه کارها کم رونق و فاقد موفقیتهای بزرگ است. از دید آنها اگر شکوه کم مانند سابریستها محصول یک همت فردی از سوی فخری نیست، چرا موج فراگیری آن کل شمشیربازی ما را در برنگرفته است؟