خیلیها منجمله پیشکسوتان پرسپولیس معتقدند مربیان این تیم باید هر چه سریعتر بازیکنی را در سطح و اندازههای سیدجلال حسینی بسازند و یا شبیه به او را که در سایر تیمها حاضر و فعال باشد بیابند و به خدمت گیرند.
این توصیه و الزام از آن رو جدی و لازم به پیگیری نشان میدهد که حسینی 40 ساله شده و حتی اگر در فصل 1401-1400 هم برای سرخهای تهرانی به میدان آید، سرانجام روزی بسیار نزدیک و در آیندهای قابل رویت کفشها را خواهد آویخت و باید از حالا کسی را نشان کرد که بتواند جای او را پر کند و اگر کاملاً «سیدجلال» نمیشود (که البته نمیشود) لااقل 70 درصد کیفیات وی را بروز بدهد. چنین چیزی البته کاری بسیار سخت و نزدیک به یک مأموریت غیرممکن است. سیدحلال با سابقه بیش از 20 سال بازی در سطح اول فوتبال کشور بیهوده و آسان به درجات بالای فعلیاش نرسیده است. او که در ملوان چهره شد و در سایپا درخشید و کلکسیون افتخاراتش را لباس تیمهای سپاهان و پرسپولیس شکل داد، محصول نظم و ترتیبی است که خود او در زندگی اجتماعی و ورزشیاش برقرار کرده است.
پایبند بودن به نظم و اخلاق و علاقه به خانواده و یک برنامه تمرینی سفت و سخت و همیشگی از سیدجلال بازیکنی ساخته که چون از حاشیهها دور است در این سن بالا هم کارآییهایش را حفظ کرده است. همسن و سالهای حسینی الان چند سالی است که بازنشستگی اختیار کرده و یا مربی شدهاند ولی وی هنوز به میدان میآید و در سختترین شرایط همچنان میدرخشد. بالا رفتن سن نه تنها کارآیی او را کاهش نداده بلکه لااقل در امر گلزنی بالاتر هم برده و در دو فصل اخیر سیدجلال با زدن گلهایی بس حساس نقش مهمی را در ثبت بردهایی سرنوشتساز برای پرسپولیس ایفا کرده است. این در حالی است که مهاجمان این تیم که طبعاً گلزنی وظیفه و کار اصلیشان است بارها از این مهم بازمانده و زمین را ناکام ترک گفتهاند و این تک گلهای 3 امتیازی سیدجلال بوده که قرمزها را از دریاهای توفان زده و از تلاطمهای ویرانگر رهایی بخشیده و به سوی ساحل نجات به پیش رانده است.
بختهای باز شده
سیدجلال حسینی که در دوران زمامداری 8 ساله کارلوس کیروش هم به جز یک سال و نیم آخر و اوایل دوران وی از انتخابهای فیکس او برای پست مدافع وسط بود بازیکنی است که هم از فیزیک عالی و قوای بدنی مناسباش بیشترین سود را برگرفته و هم مهارتهای فنی لازم را برای ایفای نقش به عنوان یک مدافع وسط پوششی و سوییپر از خود بروز داده و هر گاه نیاز پیش آمده در رل مدافع وسط متوقف کننده و استاپر هم انجام وظیفه کرده است.
در فصل گذشته وقتی تعداد نیمکت نشینیهای حسینی در پرسپولیس زیاد شده و یحیی گل محمدی و دستیارانش بارها از زوج حسین کنعانیزاده و شجاع خلیلزاده برای دفاع وسط سود جستند و سیدجلال را پشت خط نشاندند، به نظر میرسید که سرانجام همای اقبال از فراز سر او عبور کرده و خورشید موفقیت وی در حال غروب کردن است اما کوچ «شجاع» به لیگ قطر که 11ماه پیش شکل گرفت بخت سیدجلال را از نو باز کرد. گل محمدی هم در ابتدا نمیاندیشید که رویکرد اجباری و احتمالی و مجددش به سیدجلال برای پست مدافع وسط با چنین درجهای از توفیق قرین شود و شاید او به فکر گزینههای دیگری برای این پست بود ولی هر چه بود از شروع لیگ بیستم استفاده مجدد از حسینی به عنوان مدافع وسط و تشکیل زوجی بین او و کنعانیزادگان در دستور کار سرخها قرار گرفت و این زوج به قدری موفق بود که یحیی به آرامی به این نتیجه رسید که اگر هر چه هنوز به لحاظ آماری و داشتن مدافعان وسط کافی دستهایش قدری خالی است اما به این احساس مهمتر نایل شد که تا وقتی سیدجلال را دارد نیازی به نگران شدن نیست و با او کارها به نحو احسن پیش میرود و میتوان هر جایگاهی را فتح کرد. درست است که سرمربی پرسپولیس در نیم فصل دوم لیگ بیستم فرشاد فرجی مدافع وسط تیم پدیده را که در زمان حضور گلمحمدی در این باشگاه مشهدی شاگرد او بود به خدمت گرفت اما سیدجلال چنان در مکانیسم بازی سرخها جا افتاده و گلزنیهایش آنقدر تعیین کننده شده بود که فرجی هنوز که هنوز است از نقش یک مدافع وسط جانشین و ذخیره فراتر نرفته و فقط در روزهای اضطرار و در زمان غیبت اجباری سایر گزینهها به میدان گسیل شده است.
حک در حافظه تاریخ
سیدجلال در این فصل اغلب در کنار کنعانی زادگان مدافع وسط ثابت سرخها بوده و در هفتههای مصدومیت و غیبت کنعانی زادگان هم که کم شمار نبوده کمال کامیابینیا با انتقال از مرکز خط میانی به پست مدافع وسط به زوج موقتی سیدجلال تبدیل شده است. هر تغییری گرداگرد حسینی شگل گرفته باشد خود او همیشه همان مدافعی مانده که به یاد داشته و در حافظه خود حک کردهایم. مردی که نه در جنگهای فیزیکی کم میآورد و نه آنقدر ناپخته و فاقد هوش است که نتواند فکر مهاجمان تکنیکی و سریع تیمهای رقیب را بخواند و در گرداب آنها غرق شود.
همه اینها تأکید مجددی بر ارزشهای تکرار نشدنی سیدجلال و مهارتهای ویژه اوست و ثابت میکند یافتن متاعی مثل او و ساختن یک حسینی تازه کاری بیعاقبت و انداختن تیری در تاریکی است اما پرسپولیس چارهای ندارد جز اینکه کار جانشینسازی را برای او از همین حالا شروع کند زیرا با اینکه از درون هیچ روندی از این دست سیدجلال تازهای سر بر نمیآورد اما لااقل مربیان پرسپولیس را هر چه سریعتر به مرحلهای از کارشان وارد خواهد کرد که باید لزوماً بدون حسینی سپری شود و هر چه سریعتر برای این دوره به یک راه حل و ساز و کارهای لازم دست یابند، به نفعشان و به سود پرسپولیس خواهد بود.