نگاه فنی
حمیدرضا عرب
سرمنشأ اعتراضها فقط گلی نیست که استقلال در بازی با آلومینیوم اراک به ثمر رساند و از سوی داور مردود اعلام شد. این گل ممکن است در شرایط کاملاً صحیح رقم خورده باشد که بسیاری از کارشناسان برهمین باورند و احتمال هم دارد در شرایط ناسالم شکل گرفته باشد و به زعم برخی کارشناسان صحیح نباشد. ماجرا فقط درستی یا نادرستی این گل نیست که اعتراض دوباره فرهاد مجیدی را به همراه داشته است. فرهاد مجیدی زمان قابل توجهی است خود را تنها در میان انبوهی از مشکلات میبیند که اینگونه طاقتش طاق شده و تلاش میکند صدای اعتراضش را به همه جا برساند تا شاید فریادرسی باشد. حال اگر فرهاد مجیدی از سوی مدیران باشگاه استقلال به خوبی حمایت میشد و ایضاً این حجم از مشکلات مالی بر باشگاه استقلال سایه نمیانداخت، او اینچنین برافروخته نمیشد و حتی در مقابل اشتباههای مکرر داوری با سعه صدر بیشتر برخورد میکرد اما مجیدی در یک وضعیت کاملاً ناعادلانه قرار گرفته است. فرهاد مجیدی از کمتوجهی و گاهاً بیتفاوتی مدیران باشگاه استقلال که او را در میان انبوه ی از مشکلات رها کردهاند به ستوه آمده و خود را در تنگنا میبیند؛ مدیرانی که نه در فراهم کردن امکانات سختافزاری مطلوب عمل کردهاند و نه در پرداخت حقوق بازیکنان. به زعم سرمربی استقلال، بازیکنان نزدیک به شش ماه است حقوقی دریافت نکردهاند که این وضعیت برای یک باشگاه فاجعهباراست و شرایط بسیار اسفباری را به لحاظ روحی و روانی برای مجموعه ایجاد خواهد کرد.
بیشبهه اگر استقلال دست کم با مشکلات مالی دست و پنجه نرم نمیکرد، یا مجیدی ناچار نبود برای داشتن یک سالن برای انجام تمرینات بدنسازی این اندازه استرس و ناهماهنگی را تجربه کند، او طور دیگری به مواجهه با اشتباهات داوری میرفت و جملات نرمتری را به کار میبرد.
فرهاد مجیدی همانطور که خود نیز اعلام کرده، به تنهایی در میان بسیاری ازمشکلات گیرافتاده است که این اسفبارترین وضعیت ممکن برای سرمربی یک باشگاه محسوب میشود. حال اگر فرهاد، سرمربی یک باشگاه کم هوادار بود، اساساً شاید خود نیز وارد چنین فضای پرتنشی نمیشد و با آرامش بیشتری از کنار مشکلات متعدد پیش رو عبور میکرد اما سرمربی استقلال با انتظارات و درخواستهای بسیاری از هواداران تیمش مواجه است و نمیتواند سکوت کند و در مقابل این حجم از مصائب ریز و درشت خوددار باشد چرا که او مطالبات میلیونها هوادار را نیز در ماورای تمام این اتفاقات میبیند.
اینکه فرهاد مجیدی در گذشته گاهاً زود برافروخته میشد و تصمیمات آنی میگرفت، هیچ ارتباطی با اعتراضهای او در این برهه از تاریخ ندارد و هر کسی جای او در چنین موقعیتی قرار داشت با همین شدت و حرارت از عوامل بازدارندهای که پیش رویش را سد کرده، صحبت به میان میآورد.
استقلال یقیناً ممکن است در آینده نیز با اشتباهات داوری مواجه شود اما دست کم میتوان محیط امنی را برای سرمربی این تیم و بازیکنانش ایجاد کرد تا آنها اینگونه احساس نکنند که علاوه بر بیرون، حمایت عوامل داخلی را نیز پشت خود ندارند.
مسأله فرهاد مجیدی در حقیقت همین است. همین بیتفاوتیهایی که از داخل نسبت به او و شاگردانش ایجاد شده است. همین انفعال حداکثری که تا زمانی که او اعتراضی نسبت به رخدادها نداشته باشد، آقای مدیرعامل لب از لب باز نمیکند و حتی ظاهری هم که شده از زیرمجموعه خود در مقابل بازدارندهها حمایت نمیکند.
باشگاه استقلال در سالهای اوج و یکهتازی لااقل مدیرانی را روی صندلی مدیریت خود میدید که اظهاراتشان بازتاب گستردهای در رسانهها داشت اما اکنون با مدیرانی مواجهایم که اگر اعتراضی میکنند آنقدر کوبنده و از ته دل نیست که چندان مورد پایش و توجه رسانهها قرار نمیگیرد و کمتر توجه آنچنانی به موضعگیریهای آنها نمیشود.
شاید احمد مددی که در انتهای دوران کوتاه کاریاش با استقلال قرار دارد، خود را هرگز بازنده اتفاقات اخیر نداند و استقلال در هر موقعیتی قرار بگیرد، او به واسطه مدیریت بر سیطره باشگاه استقلال احساس شعف و پیروزی کند اما مددی باید بداند که قهرمانی استقلال در جامحذفی دست کم خاطرات شیرینی از دوران کوتاه حضور او در ذهن هواداران این باشگاه حک خواهد کرد.