سام ستارزاده
رویارویی تیم ملی ایران با هر کشور عربی از خاورمیانه همواره با تنشها، حواشی و درگیریهایی درمیآمیزد که آن بازی را حتی از یک بازی رسمی عادی به یک نبرد حیثیتی بدل میسازد. با قرعهکشی مرحله سوم مقدماتی جام جهانی قطر، تیم ملی قرار است ۸ دیدار از این دست با کشورهای سوریه، عراق، لبنان و امارات داشته باشد. روی کاغذ، با وجود لژیونرهای طراز اولی همچون طارمی، جهانبخش و آزمون، بخت ایران برای صعود از چنین گروهی بسیار بالا به نظر میرسد. با این حال، تمام تیمهای نام برده این پتانسیل را دارند که زمانی ترمز ما را بکشند که ما شکست را نتوانیم باور کنیم.
در تاریخ فوتبال ملی ما، غرور و خودبزرگبینی بیش از اندازه و گرایش به بازی احساسی همواره زمینهساز ناکامیهای غافلگیرکننده ما مقابل اعراب بوده. هرگاه ما از این دو عامل درونی برنیامدیم، هرچند از این رقبا سرتر بودیم، نخستین شکست تاریخمان مقابل لبنان را تجربه کردیم، اجازه پارهشدن نوار گل نخوردنها و پیروزیهایمان به دست سوریه را دادیم، و یا به عراقیها اجازه دادیم رؤیای تکیهزدنمان بر قله فوتبال آسیا را پرپر کنند.
ما در حالی از شهریور سال جاری رقابتمان با کره جنوبی و این چهار کشور بر سر بلیت دوحه آغاز میکنیم که سوریه و عراق از میزبانی بازیها توسط فیفا محروم شدهاند و از دست رفتن جایگاه لیگ امارات در میان چهار لیگ برتر غرب آسیا در رتبهبندی AFC نشانگر تضعیف فوتبال این کشور است. با این حال، ما نباید فراموش کنیم که تیم ملی زمانی توانست بر عراق فائق آید که بازی با این کشور را جدی پنداشت، حریف خود را دستکم نگرفت و به دور از هرگونه نگاه احساسی، منطقگرایانه با بازی سرنوشتساز خود برخورد کند.
دراگان اسکوچیچ، بهعنوان سرمربیای که شناخت فوقالعادهای از فضای فوتبالی ایران دارد، در تمام مأموریتهایش در ایران سرمربیای بوده که به شاگردانش میآموخت چگونه هم تشنه پیروزی باشند و هم مانند فوتبالیستهای حرفهای به هر بازی نگاه کنند. با ابقای اسکوچیچ روی نیمکت تیمملی و با پشتوانه 7 پیروزی رسمی متوالی در ابتدای کار خود، وی فرصتی ویژه دارد برای تزریق اتحاد و آرامشی دارد که مهمترین لازمه تیم ملی برای گذر سالم از گردنه جدال با رقبایش در غرب آسیا است.