printlogo


کد خبر: 231617تاریخ: 1400/4/8 00:00
وضع سه شیر بهتر از آلمان است اما...
انگلیس می‌ترسد

 جاناتن ویلسن
 بیایید یک تمرین فکری سریع را امتحان کنیم. تیم الف که در رده 4 جهان قرار دارد، با دفاعی که در 17 مسابقه اخیرش فقط 5 تا گل خورده، در رده اول گروهش است و 9 بازی بدون شکست داشته. تیم ب که در رده 12 جهان قرار دارد، با چهار امتیاز و عملکردی فوق‌العاده بی‌ثبات به زحمت از گروهش بالا آمده؛ علاوه بر آن، این تیم در 6 بازی قبلی‌اش گل خورده و همین پاییز سال پیش هم متحمل شکست 6 بر صفر شد. تیم الف در خانه بازی می‌کند. حالا در مصاف این دو تیم به نظر شما چه کسی بازی را به عنوان بخت اول کسب پیروزی شروع می‌کند؟
اما باید تمامی این آمار، تاریخچه و فضای احساسی‌ را کنار بگذارید، چون تیم‌های مفروض ما انگلیس و آلمان هستند. حالا دیگر می‌دانید که هیچ نتیجه‌گیری قطعی نباید درباره این بازی داشته باشید. با این حال در شرایطی کاملاً یکسان، شاید این انگلیس باشد که باید بازی را ببرد، بخصوص به خاطر میزبانی اما تورنمنت‌های فوتبال، به ویژه در رده ملی، در خلأ بازی نمی‌شوند. اینجا ذهنیت و احساسات مهم هستند. تاریخچه را هم خب شما هم می‌توانید آن را بپذیرید هم می‌توانید آن را نادیده بگیرید اما نمی‌توانید آن را پاک کنید. تاریخ آنجاست، به شما خیره شده است، خواه بخواهید نگاهش کنید یا نه.
شما می‌توانستید نبض خطوط آن را از همان زمانی که سوت پایان بازی آلمان برابر مجارستان در مونیخ به صدا درآمد، احساس کنید، همان لحظه‌ای که مشخص شد آلمان و انگلیس برابر هم قرار گرفته‌اند. بعد از کامل شدن برنامه مسابقات مرحله یک شانزدهم نهایی یورو، حساب رسمی تیم ملی آلمان توییت کرد: «(فوتبال) دارد به خانه می‌آید». یاشوا کیمیش مدافع ژرمن‌ها هم با هیجان گفت: «ویمبلی، تقریباً هیچ بازی بهتر از این وجود ندارد.» مانوئل نویر کاپیتان و دروازه‌بان تیم هم تأیید کرد: «ویمبلی جای ماست. این یک بازی کاملاً متفاوت است. شما بازی‌های ما را مقابل تیم‌های قوی‌تر دیده‌اید.» در حرف‌های آنها حس قلدری موج می‌زد؛ یک مورد از اعتماد به نفس کاملاً نامتناسب با آنچه در زمین انجام داده‌اند.
اگر قسمت خاصی از روانشناسی فوتبال می‌گوید که انگلیس هنوز از مصاف با آلمان رعب و وحشت دارد، شاید در جهت مخالف نیز همین امر صدق کند. شاید خودتان هم دارید احساس می‌کنید که این ترس کم‌کم دارد از بین می‌رود.
در چند روز گذشته حرف‌های زیادی در مورد روابط انگلیس با آلمان نوشته شده و گفته شده است، چیزهایی از این دست که فیل فودن و رحیم استرلینگ تحت تأثیر تاریخ مصاف‌های قبلی دو تیم از جمله در جام جهانی 1970 قرار نمی‌گیرند. در این بحثی نیست اما این موضوع چیزهای زیادی به ما نمی‌گوید. بیایید اینگونه به قضیه نگاه کنیم: تاریخچه انگلیس در برابر آلمان - گاسکوین، ساوت‌گیت، لمپارد- ممکن است در اینجا و در مورد این بازی خاص، کاملاً مرتبط نباشد اما به صورت جداگانه، برای تاریخ انگلیس و تاریخ آلمان مطمئناً چنین هستند.
 آلمانی‌ها در مصاحبه‌های اخیرشان خیلی به ذهنیت برتر و داشتن طرز تفکر مناسب خود هنگام ورود به زمین بازی پرداخته‌اند اما شاید اکنون زمان مناسبی برای اشاره به این نکته باشد که آنها چهار تا از شش مسابقه اخیرشان در مراحل نیمه‌نهایی جام‌های مختلف را باخته‌اند. شاید هم این فقط یک ترفند ذهنی شسته و رفته باشد که هر نسل از بازیکنان این تیم به نسل بعدی انتقال می‌دهد اما در هر حال فعلاً اوضاع و احوال ژرمن‌ها با آنچه در واقعیت دیده می‌شود فرق دارد. تیمی که به قول توماس مولر و دیتمار هامان «هر تیمی نیست و بازیکنانش ثابت کرده‌اند می‌دانند چطور باید برنده باشند» و به احساسات خود تسلط دارد، 6 بر صفر به اسپانیا و 2 بر یک به مقدونیه شمالی نمی‌بازد. تیمی که تا این اندازه مسلط است، برای فرار از شکست برابر مجارستان و رسیدن به مرحله حذفی نباید نیازی به گل تساوی دقیقه 84 لئون گورتزکا داشته باشد.
به راحتی می‌توانیم ادعا کنیم که این دو تیم گرفتار تاریخ گذشته نیستند اما اگر انگلیس یک گل زودهنگام به ثمر برساند، اگر آلمان صاحب یک مالکیت طولانی توپ شود، اگر انگلیس موقعیت‌های متوالی را از دست بدهد، اگر بازی به وقت اضافی و پنالتی ختم شود چه اتفاقی می‌افتد؟ چه احساسی خواهد داشت؟ اعتماد به نفس، اعتقاد، پشتکار، شفافیت اندیشه: اینها مؤلفه‌های‌های واقعی موفقیت هستند و اغلب به لطف نیروهای ناشناخته به وجود می‌آیند. انگلیس کاملاً قادر به پیروزی در این بازی در زمین است اما اولین و مهم‌ترین کار آنها این است که آن تیمی نباشد که زودتر خودش را می‌بازد.
منبع: گاردین


 


Page Generated in 0.0062 sec