مازیار گیلکان
در باشگاه استقلال با دو دسته جداگانه به نام مدیریت باشگاه و تیم فوتبال مواجهیم. این دو دسته ارتباطی با هم ندارند. یک مجموعه مدیریت باشگاه است که کار گذشته آنها مخالفتهای گروهی با یکدیگر و روابط مخدوش مدیرعامل و هیأت مدیره بود و کار جدیدشان در هیأت مدیره جدید هماهنگی با یکدیگر و مدیرعامل است و یک مجموعه به نام تیم داریم که از سرمربی تا بازیکنان به ارکان مدیریت باشگاه معترضاند.
کار به جایی رسیده که مسئولیت پرداخت پاداش به بازیکنان بعد از هر پیروزی را سرمربی قبول کرده است و برای انجام این کار به رغم تکذیب فروتنانه، آپارتمانی را به فروش میگذارد.
در میانه این بحرانها البته تیمی داریم به نام استقلال که سرمربیاش از پیروزی و موفقیت حرف میزند و نمیخواهد چهره بازنده این اختلافات درونی باشد. پیروزیهای اخیر استقلال نشان میدهد که تیم میخواهد با بحرانها بجنگد اما تیم مدیریت از برقراری یک رابطه سالم و خیرخواهانه و منظم با کادرفنی و بازیکنان ناتوان است.
این وضعیت تا کی میتواند ادامه داشته باشد؟ آیا مدیریت باشگاه میتواند با موضعگیریهای جدید روابط مخدوش و تیره را اصلاح کند و به کار برگردد یا این جدایی بین مدیران و تیم تا پایان فصل ادامه خواهد داشت؟
ادامه روند موفقیت تیم بدون آنکه روابط تیره تمام شود، آسان نیست. فرهاد مجیدی سعی میکند حساب تیم را از اختلافات با باشگاه جدا کند. این یک وضعیت غیرطبیعی است اما راه دیگری باقی نگذاشتهاند.
استقلال فراتر از هر بحث فنی با روحیه جنگجویانه در مقابل مشکلات داخلی، بازیها را با پیروزی پشت سر میگذارد اما اینکه این وضعیت تا چه روزی بتواند پایدار باشد، روشن نیست. حتی ترکیب جدید هیأت مدیره هنوز نتوانستهاند بر این وضعیت مسلط شوند و گرهها را باز کنند و روند رابطه بین باشگاه و تیم را اصلاح کنند. نمیدانیم این کار که پیچیده هم نیست، از آنها برمیآید یا نه. استقلال بازی به بازی پیش میرود، هم خود را برای جام حذفی آماده میکند و هم برای کسب سهمیه و جایگاهی در خور تحسین در لیگ برتر و البته یک چشمش به لیگ قهرمانان آسیاست. همه اینها در حالی است که استقلال از درون دچار بحرانهای خودساخته است. پایداری این وضعیت بحرانی درونی به استقلال آسیب میزند و باید هر چه زودتر روابط تیم و مدیریت باشگاه بازسازی شود.