سوژه
وصال روحانی
حالا که «در رفتن» شانه سیامک نعمتی و لزوم استفاده هرچه بیشتر از حسین کنعانیزادگان در پست تخصصیاش (مدافع وسط) مهدی شیری را یکبار دیگر به گزینه اول پست مدافع راست نفوذی پرسپولیس تبدیل کرده، باید تأکید ورزید که او میراثدار کسانی در این پست شده که نام بعضیشان بر تارک تاریخ باشگاه حک شده و حتی در کل فوتبال ایران نیز از پیشروان این پست تلقی شدهاند.
سرآمد این میراث سازان و کسی که شاید عنوان بهترین دفاع راست نفوذی تاریخ فوتبال کشور برازنده او باشد ابراهیم آشتیانی فقید است که در طول دهه 1350 در اوج قدرتش بود و یکبار بهعنوان مرد سال فوتبال کشور هم برگزیده شد. سرخهای پایتخت در همان عصر، اسماعیل حاجرحیمیپور را هم داشتند که مثل آشتیانی در کارهای تهاجمی و سانتر از سمت راست و پایهگذاری گلها نیز موفق بود و هر دوی آنها جای حمید جاسمیان را در این پست گرفتنه بودند که مثل سایر پرسپولیسیها یکی از نفرات کوچ کرده از تیم منحل شده شاهین به باشگاه علی عبده (مالک آن زمان پرسپولیس) بود.
عابران این ایستگاه
پرسپولیس در اعصار بعدی از محمد دادکان و برادران مهدویکیا (مهدی و هادی) نیز در بک راست که بهتدریج در حال بسط یافتن و تبدیل شدن به پست پیستون راست بود، سود جستند و البته مهدی به سبب کوچ در ایام جوانیاش به بودندس لیگا و بازگشت دیرهنگامش به جمع قرمزهای تهرانی مجموعاً و در دو مقطع بیش از چهار سال و نیم پیراهن پرسپولیس را بر تن نکرد.
حسن خانمحمدی هم ساخته پرسپولیس نبود و از کوچ کردهها به این تیم بود اما با حساستر و مهمتر شدن دائمی و تدریجی پست پیستون راست سهمی مهم در پرسپولیس دهه 1380 پیدا کرد. سرخها در سالهای موخرتر از محمدرضا خانزاده هم در این پست سود جستند و وقتی رامین رضاییان از راهآهن به پرسپولیس آمد، سانترهایش به قدری در گلزنیهای این تیم مؤثر بودند که عدهای او را به غلط با آشتیانی قیاس کردند. در همین سه چهار سال اخیر حسین ماهینی و صادق محرمی نیز از همین ایستگاه عبور کردند و با این اوصاف میبینیم شیری پستی را در دو سال و نیم اخیر تحویل گرفته که میراثی بس بزرگ و سنگین و سخت برای هر کسی و به ویژه شخص اوست.
محصول الزامهای زمان
دشواری این قضیه برای شیری از اینرو بیشتر است که همواره بهنظر رسیده او یک بازیکن برجسته و خاص برای این پست نیست. او البته بازیکنی زحمتکش و فردی صدیق است و هر چه دارد، در هر مسابقهای رو میکند و هرگز پای عقب نمیگذارد اما دار و ندار او همین است که میبینیم. شاید عنوان شود که شیری به تیم ملی هم دعوت شده اما واقعیت امر این است که اگر سدهایی مقابل دعوت رامین رضاییان و وریاغفوری ایجاد نمیشد و انتخاب کنندگان فعلی تیم ملی حوزه دید وسیعتری داشتند، شاید شیری ملیپوش نمیشد و در اردوی ملی رؤیت نمیگشت. این نگرش فقط به سبب گل عجیب و غریب و ویران کنندهای نیست که او با زدن توپ با دستش (بهشیوه آبشار زنها در ورزش والیبال) در فینال لیگ قهرمانان آسیا 2018 مقابل حریف ژاپنی به حریف تقدیم و به واقع جام قهرمانی را به رقیب شرق آسیایی کادو کرد بلکه بیشتر ریشه در نوع و شیوه بازی او دارد و طوری که وی بازی میکند، هرگز در کلاس مدافعان راستی نبوده که در بالاترین اندازههای فوتبال ایران تلقی شده و به تبع آن فراخوان او به تیم ملی نیز بیش از آن که کاری درست و انتخابی اصول بوده باشد، برخاسته از الزامهای زمان و به قصد پر کردن جای افرادی بوده که صلاحیت بیشتر برای بازی در این پست داشته و دارند و فقط برخی کجفکریها و شاید هم الزامهای غیر قابل چشمپوشی، آنها را از حقشان دور و محروم ساخته است.
خریدی در حد اعتبار باشگاه
همه اینها به معنای بیارزش شمردن کار شیری نیست که خیلیها میگویند بیشتر به درد همان پیکان (تیم سابقش و یا باشگاههایی در همین سطح میخورد و باید کوشش و صداقت او را ستود و وی را در فتوحات پرشمار سه فصل اخیر قرمزها کاملاً شریک و سهیم تلقی کرد اما چه سیامک نعمتی پس از خوب شدن دستش و بازگشت به میدان همچنان در پست مدافع راست (که تخصص او نیست) مورد استفاده قرار بگیرد یا خیر، یحیی گلمحمدی باید از حالا برای این پست حداقل یک خرید تازه را در پایان فصل در دستور کارش قرار دهد و از چنین متاعی غافل نماند.
این کار نباید لزوماً به قصد نیمکتنشینی دائمی شیری صورت پذیرد چون تعدد بازیهای پرسپولیس در چند جام در هر فصل امکان بازی برای هر فردی را در پست تخصصیاش منجمله شیری فراهم میآورد اما اگر سرمربی پرسپولیس میخواهد میراثدار بزرگانی که نامشان آمد کسی باشد که کارآیی و شباهت فزونتری را با آنها به نمایش بگذارد، باید ناگزیر به فردی بسیار فراتر از شیری چشم بدوزد و صیدی داشته باشد در حد نامهای بزرگ و در اندازههای اعتبار این باشگاه.