گابریله مارکوتی
آن را ترسناک بنامید، آن را چراغ هشداردهنده روی داشبورد بدانید. آن را یک تذکر بدانید که نباید گول هیاهویهای تبلیغاتی را خورد. آن را فرصتی بدانید تا ارزیابی کنید چه مشکلی وجود دارد و چه چیزی نیاز به اصلاح دارد.
اسمش را فوتبال بگذارید چون همانگونه که این جمله کلیشهای میگوید، هر بازی صفر-صفر شروع میشود. پس شما این فرصت را دارید که داستان خود را بنویسید و آنچه که تا پیش از این برایتان رخ داده تا حد زیادی بیربط است. البته مگر اینکه از مبارزات قبلی خود درس گرفته باشید؛ و ایتالیا با وجود پیروزی یک بر 2 در وقت اضافی نبرد با اتریش، چیزهای زیادی برای یادگیری خواهد داشت.
اتریش در حالی به عنوان یک تیم کمشانس از مرحله گروهی صعود کرد که در آن مرحله مقابل تیمی که انتظار میرفت آن را شکست دهد، مقدونیه شمالی، پیروز شد؛ مقابل تیمی که انتظار میرفت به آن ببازد، هلند، باخت و برابر تیمی که تقریباً همسطحش بود و انتظار میرفت آن را با اختلافی نزدیک برای کسب مقام دوم مغلوب کند، یعنی اوکراین هم به پیروزی رسید. پس انصافاً این «دانشجوی متوسط» توانسته انتظارات را برآورده کند و نمیتوان از آن انتقاد کرد.
با وجود شکست، اتریشیها تا دقیقه پنجم وقت اضافی با ایتالیا ایستادگی کردند و چه کسی میداند که اگر VAR نبود آیا باز هم ایتالیا میتوانست صعود کند یا نه. شاید حتی اتریش میتوانست حریفش را شکست دهد. چطور؟ با به کار بستن درسهایی که از حریفان ایتالیا در مرحله گروهی گرفت و فقط لازم بود بهتر از آنها این درسها را انجام دهد. در حالی که امثال ترکیه، سوییس و ولز به دفاع پرداختند و به دنبال فرصتهای ضد حمله بودند که هرگز به دست نیامد، روش اتریش تا حدودی متفاوت بود. آنها هم بعضی اوقات در عمق زمین قرار میگرفتند اما زمان تملک توپ هم هوشمندانه بازی را مدیریت میکردند و به عنوان یک گروه واحد به جلو فشار میآوردند و توپ را حفظ میکردند (تصادفی نیست که ایتالیا فقط 52 درصد تملک توپ داشت).
به نظر میرسید برنامهای که روبرتو مانچینی در این بازی برای ایتالیا در نظر داشت، چیزی بود که به اندازه کافی روی آن کار نشده است. در سومین بازی مرحله گروهی، ایتالیا که صعودش را قطعی کرده بود، به 8 بازیکن ترکیب اصلیاش استراحت داده بود. در بازی مقابل اتریش او همان ترکیب دو بازی نخست تیمش در مرحله گروهی که خیلی خوب به نظر میرسید را به میدان فرستاد البته با یک استثنا: مارکو وراتی. وراتی که در ابتدای مسابقات کاملاً آماده نبود، به جای مانوئل لوکاتلی در ترکیب قرار گرفته بود. شاید اضافه کردن بازیساز دیگری مانند وراتی در کنار ژورژینیو ایتالیا را غیر قابل پیشبینی میکرد اما در عوض در دقایق زیادی باعث کند شدن روند بازی آتزوری شده بود.
وقتی بازی به وقتهای اضافه میرفت، این اتریش بود که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار بود. در طرف مقابل ایتالیا با وجود شکستن رکوردی 47 ساله برای ثبت طولانیترین مدت زمان بدون گل خورده، خیلی روحیه جالبی نداشت. مانچینی به آندرا بلوتی و فدریکو کیهزا که پدرش، انریکو، یکی از بزرگترینهای ایتالیا بود رو آورد و از قضا هر دو تعویض سرنوشتساز شدند.
مانچینی بعد از بازی گفت: «شاید در نیمه اول میتوانستیم گل بزنیم اما بعد از نظر بدنی تحلیل رفتیم، بنابراین این پیروزی را مدیون آنهایی هستیم که به صورت تعویضی وارد زمین شدند. آنها با خودشان نه تنها انرژی آوردند، بلکه ذهنیت درست و خواندن درست بازی را به ارمغان آوردند.»
برخلاف تیمهای ایتالیایی گذشته، تیم مانچینی پس از زدن گل اول توسط کیه زا در وقتهای اضافه تلاش کردند که دومین گل را هم بزنند چون میدانستند زحمت کشیدن برای زدن گل دوم از تلاش برای جبران گل خوردن آسانتر است. در ایتالیا، خیلی از تیمها شاید به این واقعیت اعتقادی نداشته باشند اما این همان تفاوت و برگه برندهای است که مانچینی میتوانست به تیم ملی کشورش بدهد و نتیجهاش هم گل دوم تیمش توسط پسینا بود که اجازه نداد تنها گل اتریش توسط ساشا کالاژیچ بازی را به ضربات پنالتی ببرد.
در نهایت همین یک گل تفاوت باعث عبور ایتالیا از سد اتریش شد. برای ایتالیا، این بازی یک محک جدی بود و شاید همانطور که آچربی بعد از بازی گفت یک زنگ خطر. او گفت: «بعد از مرحله گروهی از ما خیلی تعریف و تمجید شد و شاید به طوری که خودمان هم متوجهاش نبودیم آن تعریفها روی عملکرد ما تأثیر گذاشت. اعتماد به نفس مهم است اما شما نباید دچار اعتماد به نفس کاذب شوید.»