سرمقاله
وصال روحانی
ولادیمیر آلکنو حتی طی 15 بازی با تیمهای درجه اول در رقابتهای اخیر والیبال لیگ ملتها در ریمینی ایتالیا، به اهداف خود نرسید و نتوانست بهترین فرآیند و ترکیب اصلی تیمش را دریابد و این نگران کنندهترین وجه قضیه است.
سرمربی روس و معروف تیم ملی والیبال با این دفاعیه و ادعا وارد مسابقههای مذکور شد که فراتر از نتیجه و تعداد بردها و باختها در این تورنمنت طولانی و سنگین آنچه مد نظر او قرار دارد، یافتن یک مکانیسم جدید و مؤثر برای تیم ملی است و فدراسیون والیبال نیز با عدم نفی این قضیه عملاً با او همسویی نشان داد. آلکنو در این راستا مکانیسم قبلی تیم ملی را که محصول کار مربیان خارجی قبلی این تیم (از ولاسکو گرفته تا کواچ و لوزانو و کولاکوویچ) خرد و محو کرد و با تأکید بیش از گذشته بر جوانها شروع به ایجاد مکانیسمی کرد که طبعاً باید کارآمدتر از شیوه عمل قبلی ما میبود. یک نعمت بزرگ هم به او روی آورده بود و آن، برگزاری لیگ ملتها در فاصلهای اندک تا المپیک بود و چون این پیکارها امسال گروهبندی نشد و مقرر گشت که تمامی 16 تیم حاضر در صحنه یک بار و به طور دورهای با یکدیگر مصاف کنند، آلکنو این فرصت را یافت که تاکتیکهای مورد نظرش را در 15 بازی مقابل بهترین تیمهای جهان که اکثرشان در المپیک امسال هم حاضرند، چک کند و در پی یک ماه پیکار به بهترین ترکیب و مؤثرترین روش بازی برسد و همان را به عنوان مکانیسم جدید تیم ملی والیبال تعیین کند. وقتی اواخر هفته پیش و در پی پایان حضور ایران در این رقابتها از سوی محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال یک پیام عذرخواهی رسمی از مردم ورزشدوست ایران بابت نتایج حاصل در ریمینی انتشار یافت، مشخص شد که سران والیبال با پشیمانی از تصمیم قبلیشان، اقدام به سوا کردن حساب خود از آلکنو کردهاند و میخواهند پلهای ویران شده بین خود و مردم را از نو دایر کنند. آنها طبعاً خیال برکناری آلکنو را در این فاصله اندک تا شروع المپیک سی و دوم ندارند اما نگرانیها و یأس حاصل از نتایج منفی حضور تیم ملی در لیگ ملتها به گونهای بوده که اگر داورزنی دست به عذرخواهی نمیزد، آینده کاری خویش و شرایط کلی والیبال را هم به سوی ناامیدی و لغزش بیشتر سوق میداد و امکان جبران و یک شروع مجدد را از خود میگرفت و این البته نوع نگاهی است که داورزنی به این رویداد داشته و برخاسته از چیزی است که باید آن را خیر و صلاح فدراسیون و دستگاه ورزش تلقی کرد. کسب پنج برد و تحمل 10 باخت و بخصوص متحمل شدن هشت شکست متوالی در دیدارهای پایانی لیگ ملتها مواردی بودند که امکان سکوت و ادامه حمایت آشکار از آلکنو را از داورزنی و همکارانش گرفت و حالا این سؤال بزرگ در پیش است که فدراسیون والیبال در پایان المپیک توکیو که از اول تا 16 مرداد برگزار میشود، چه برخوردی با آلکنو خواهد داشت. البته بدیهی است که نتایج حاصله در توکیو سهم اول را در ابقا و یا رفتن مربی روسی خواهد داشت و از آنجا که ایران در قرعهکشی این پیکارهای 12 تیمی شانس آورده و در گروهی آسانتر قرار گرفته و از هر گروه شش تیمی چهار تیم نخست بالا میروند، احتمال صعود تیم ما به مرحله حذفی بسیار است و چنانچه اولین مرحله حذفی را مقابل یکی از چهار تیم صعودکننده از گروه مقابل فتح کنیم، رسیدنمان به نیمه نهایی محقق خواهد شد که از بزرگترین افتخارات ما در تاریخ حضورمان در المپیکها در رشتههای تیمی تلقی خواهد شد و حتی باخت احتمالی در فینال و ردهبندی و چهارم شدن نیز این افتخار و میزان اهمیت آن را نقض نخواهد کرد. با این حال سؤال این است آلکنو که در 15 بازی خود در ریمینی نیز تیم ایران را به سطح قابل قبولی از استمرار نرساند و به مکانیسمی نائل نشد که قابل تشخیص و اعتماد باشد، آیا میتواند در این هفتههای کم تعداد و باقی مانده به چنین دستاوردی برسد و اگر به ترکیبهای بهتری در قیاس با زمان لیگ ملتها هم دست یابد، آیا این آرایشها او و تیمش را از گردابهای المپیک عبور خواهد داد؟ فراموش نکنیم که در المپیک قبلی هم تیم ما از گروهش بالا آمد اما در آغاز مرحله حذفی بازنده و حاشیهنشین شد و چون کیفیت هر چهار تیم صعود کننده از گروه مقابل در توکیو بالا خواهد بود، بسیار سخت خواهد بود که از تیم ثبات نیافته آلکنو خواست که چنان سدی را در توکیو بشکند و پای سکوی افتخار بایستد. خیلیها معتقدند چون قرارداد آلکنو با والیبال ما فقط تا پایان المپیک توکیو است و خود او هم تمایل چندانی برای ماندن در ایران ندارد و شمار پیشنهادات جدید به وی همیشه زیاد است، او (چه برنده و چه بازنده در توکیو) در پایان المپیک خداحافظی کرده و به مقصد و تیم جدیدی خواهد رفت و اصل مشکل حل خواهد شد ولی اگر این اتفاق هم بیفتد، این سؤال مهم وجود خواهد داشت که آیا در زمان استخدام آلکنو (شروع پاییز 1399) نباید به همه این احتمالها و رویدادها فکر میشد و با احتساب اصرار آلکنو بر دیر آمدن به ایران (او کارش را تازه از اواخر فروردین 1400) شروع کرد، ساز و کارهای متفاوتی برای بهرهگیری حداکثری از توان و دانش وی در اختیار گرفته میشد؟ شما اگر بهترین مربی دنیا را هم بیاورید اما از او به گونهای استفاده نکنید که مجبور به رو کردن همه مهارتها و علوم خود شود، برنده چنین معاملهای نخواهید بود و برعکس در کورس تصاحب یک مربی برجسته به متاعی قناعت ورزیدهاید که نامی بزرگ دارد اما قسمت اعظم نام او و اعتبار و توانش را صرف تیم شما نکرده و به هر دلیلی آن را برای سایر تیمها ذخیرهسازی کرده است. این احساسی است که در مورد آلکنو وجود دارد و اگر راه او و ما در پایان المپیک پیش رو برای همیشه سوا شود، از یک «گمان» به یک «حتم» تغییر حالت خواهد داد و در آن صورت دهها پیام عذرخواهی دیگر از سوی سران فدراسیون و مدیران ورزش هم جوابگوی آن وضعیت احتمالی و خسرانهای حاصله نخواهد بود.