سرمقاله
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
باشگاه استقلال به جای فوتبال مشغول یک بازی دیگر است. به جای بحث درباره بازی و بردن و باختن و درخشش ستارهها و حظ فوتبال، باید هر بار خبر از جنگهای داخلی مدیران باشگاه بشنویم، خبر از استعفاهای اجباری و تغییرات هیأتمدیره. استقلال همواره دچار تصمیماتی میشود که هواداران را از شک و تردید فراتر میبرد و به باور میرساند که قرار نیست این باشگاه از شر این تغییرات و جدلها خلاص شود و به فوتبال برگردد.
فرهاد مجیدی، سرمربی این تیم به جای مربیگری و ساختن موفقیت، همواره با اعتراضهایش مورد حمایت هواداران است و این یک وضعیت غیرمتعارف و بیمار در فوتبال است.
درباره هیأت مدیره استقلال باید تکلیف یک موضوع روشن شود تا بدانیم با هیأت مدیرهای مواجهیم که صاحب رأی و تصمیم است یا فقط چند اسم میشناسیم بدون نظر و قدرت در تصمیم. اعضای پیشین هیأت مدیره استقلال در بیانیه رسمی که حدود یک ماه پیش در رسانهها منتشر شد، شرط تعیین کردند که اگر وزارت ورزش و جوانان احمد مددی را از مدیرعاملی باشگاه برکنار نمیکند، با استعفای آنها موافقت شود.
پس از تعیین این شرط احتمالاً با وساطت وزارت ورزش تن به ادامه همکاری دادند تا به روزهای اخیر برسیم که سرانجام استعفای آنها اعلام شد و اعضای جدید هیأتمدیره با سوابق همکاری با احمد مددی انتصاب شدند. این یک معنا بیشتر ندارد. هیأت مدیره استقلال قدرت تصمیمگیری و اجرا ندارد و از برکناری مدیرعامل ناتوان است. روزی که هیأت مدیره درخواست از وزارت ورزش برای برکناری مدیرعامل را مطرح کرد، در واقع دیگر جای بحث و تردید باقی نگذاشت و اعلام کرد که صاحب قدرت تصمیمگیری قانونی نیست.
اعضای هیأت مدیره جدید استقلال که یک عضوش دیروز پیش از شروع کارش استعفا داد، باید قدم اولشان طرح این سؤال باشد که آیا قدرت تصمیمگیری دارند یا نه؟ این هیأت مدیره اگرچه هماهنگ با مددی به نظر میرسد اما اگر به اصول حرفهای پایبند است، باید بداند نظر و تصمیمش در آینده خریداری دارد یا ندارد. معنای نقش هیأت مدیره استقلال از دست رفته است.
پیشبینی اینکه عمر هیأت مدیره جدید استقلال کوتاه است، چندان دشوار نیست اما حتی برای یک دوره کاری کوتاه هم لازم است که آنها بدانند صاحب قدرت تصمیمگیری هستند یا نیستند. اعضای جدید هیأت مدیره هنوز روی صندلی جلسه هیأت مدیره ننشسته بودند که از ستاره سوم استقلال حرف زدند اما موفقیت در باشگاهی ممکن است که عالیترین مقامات مدیریت آن، صاحب قدرت تصمیم باشند.
باشگاه استقلال سالهاست دچار اختلافات پیدرپی مدیران است. در همین یک سال اخیر جنجال بزرگ احمد سعادتمند و هیأت مدیره استقلال را دیدیم که منجر به برکناری دیرهنگام سعادتمند شد و هیأت مدیره استقلال حتی شائبههایی را درباره عملکرد مدیرعامل وقت علنی مطرح کرد. در نامه اخیر هیأت مدیره استقلال به وزارت ورزش و درخواست برکناری مددی نیز شائبههایی درباره مدیریت باشگاه مطرح شد. هیچکدام از این اتهامات بررسی هم نمیشوند و تکلیف این ادعاها روشن نمیشود.
اختلافات مدیران باشگاه و گاه افشاگری آنها در لفافه مصاحبهها و بیانیهها و اتهامات غیرشفاف، برای استقلال زندگی نگذاشته است. هواداران و مربیان و بازیکنان هربار به مدیران جدید دل میبندند که شاید آنها رفتاری صادقانه داشته باشند اما سرانجام نتیجهای از این دلخوشی نمیگیرند.
در میانه این اخبار، حتی حرف زدن از ساختار باشگاه و انجام کارهای اساسی و بنیادین به طنز شباهت پیدا میکند.