سام ستارزاده
بر خلاف آنچه اغلب انتظار داشتیم، سوغاتی ولادیمیر آلکنو از نخستین سفر کاریاش با سروقامتان ورزش ایران به ایتالیا، ۵ پیروزی و ۱۰ شکست بوده؛ از جمله باخت مقابل رقبای آسیایی نظیر ژاپن و استرالیا که مدتهاست به چشیدن طعمش عادت
نداریم.
عملکرد والیبالیستهای ما روی کاغذ شاید با کلمه امیدوارکنندهای توصیف نگردد اما به عنوان یک شروع با یک نسل جدید و یک تیم کاملاً پوست انداخته که خود را مهیای درخشش در المپیک توکیو میکند، جنگاوری در لیگ ملتها را میتوان آغازی دلگرمکننده برای تیم آلکنو دانست.
سرمربی روس تیمملی میتوانست به اندوخته سالهای گذشته ولاسکو، کواچ و کولاکوویچ تکیه کند و با استفاده از سعید معروف، محمد موسوی، امیر غفور و سایر اعضای ترکیب همیشگی سالهای گذشته امتیازات را جمعآوری کند.
حتی در صورت حذف زودهنگام در توکیو اما، خرس گریزلی یادگاریاش برای والیبال ایران را به ارمغان آورده؛ پدیدههایی نظیر بردیا سعادت، مرتضی شریفی، محمدرضا حضرتپور و امیرحسین اسفندیار که بندر ریمینی نقطه آغاز مسیرشان بهسوی ساحل آرزوها شده.
چنین جوانگرایی در والیبال ملی در ایدهآلترین زمان ممکن به دست آلکنو کلید خورده؛ پروژهای نظیر پوستاندازی تیمملی فوتبال پس از جامجهانی ۲۰۱۴ که با افزودن علیرضا بیرانوند، مرتضی پورعلیگنجی، سردار آزمون و مستحکمشدن جایگاه علیرضا جهانبخش در تیم ملی، راه را برای استعدادهای جوان بسیاری باز کرد تا جزوی از تیم خاطرهآفرین کارلوس کیروش در دهه ۹۰
باشند.
آنچه ۵ سال گذشته پرفسور پرتغالی در فوتبال انجام داد و نظیر آن را سرمربی کاربلد روسی در والیبال پیاده کرده، طرز تفکر سرمربیان حرفهای را بهخوبی پررنگ میکنند؛ اینکه فارغ از نام ورزش، چنین افراد برجستهای به دستاوردهایی فراتر از یک پیروزی یا یک صعود (و حتی قهرمانی) میاندیشند و بهجای چند ساعت، چند سال آینده تیم خود را
میبینند.
محصول جسارت آلکنو در پیشبرد پروژهای که در بدترین حالت پس از المپیک توکیو نیاز مبرم والیبال کشور میبود، مانند فریادهای احساسی و تأثیرگذار زیبایش در کنار زمین که حتی توجه رسانههای غیر ایرانی را نیز به همراه داشت، میتواند در والیبال کشور ماندگار شود.
به لیستهای اخیر تیمملی توجه کنید. ستارههای مهم این لیست، عمدتاً برخاسته از پروژه تغییر نسل سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ بودهاند. چنین لیست پرمهرهای میتواند سرنوشت پنج سال بعد والیبال ایران باشد.