هومن جعفری
جمعیت زیادی بیرون در ایستادهاند... مسئول انتخاب اعضای هیأت مدیره نگاهی به جمعیت میکند و میگوید: «ما فقط چهارتا میخوایم. شاید سه تا... خیلی زیادین... اونایی که طرفدار این تیم هستن کیان؟»
عدهای دست بلند میکنند.
* اوکی. شماها تشریف ببرین اون سمت. شمارتون رو داریم تماس میگیریم خدمتتون... خب... هنوزم زیادین... کیا طرفدار تیم رقیبن؟
عدهای دست بلند میکنند.
*اوکی شماها بمونین. بقیه بفرمایین. شمارتون رو داریم. اگر فدراسیون اسکواش یا هیأت شطرنج نوردی نفر کم آورد خبرتون میکنیم... . خب... هنوزم زیادین... کدومتون آدمای شریفی هستین؟ یعنی خودتون، خودتون رو آدمای خوبی میدونین؟
عدهای دست بلند میکنند.
*بسیار عالی. شمارتون رو داریم. باهاتون تماس میگیریم برای کمیته فرهنگی باشگاهها... چائو... خب تعدادتون مناسبتر شد. اونایی که هر رو از بر تشخیص نمیدن بمونن، بقیه برن...
عدهای سالن را ترک میکنند.
*ای بابا! زیادین که هنوز! هر کدومتون پرونده فساد مالی دارین، مشکل اخلاقی دارین، جایی پرونده باز دارین بمونین، بقیه بیرون منتظر وایسین بفرستیم تون توی فدراسیونهای مختلف مشغول به کار بشین. استعدادتون خوب بوده تا اینجا موندین.
تعدادی میروند. سه نفر میمانند.
مسئول انتخاب لبخندی میزند و میگوید: به به! اعضای جدید هیأت مدیره باشگاه فرهنگی ورزشی شالکه! مبارکتون باشه...
نتیجه اخلاقی: میبینید این خارجیهای نامرد و کاپیتالیست چطور با امانتی که دستشان است برخورد میکنند؟ این نوع انتخاب شرمآور است!