خطیبی مربی بومی است که همیشه انگیزه و شور خاصی برای موفق کردن تراکتور دارد. او سالها قبل با زنوزی مالک باشگاه تراکتور کار کرد اما حمایتی نشد تا کنار برود تا الان که مشکل بیپولی پیش آمد
گزارش
سمیرا شیرمردی
خیلی وقت است به مدیران باشگاهها، مخصوصاً باشگاههای خصوصی به خاطر استفاده نکردن از نیروهای بومی ایراد گرفته میشود اما نه تنها این رویه بهتر نشده، بلکه شرایط عجیبی هم پیدا کرده است. قبلاً هر وقت مدیران باشگاهها، مثلاً در موقعیت بدی قرار میگرفتند به سراغ گزینههای بومی میرفتند اما حالا در زمان بیپولی بیشتر این اتفاق میافتد. به عنوان مثال، سالها قبل وقتی استقلال اهواز که از مدیران متمولی چون برادران شفیعزاده بهره میبرد، مربی کم میآورد یا با قهر مربیان خود مواجه میشد همیشه یک گزینه دمدستی مثل کریم بوستانی وجود داشت که در بدترین شرایط هم هدایت تیم را میپذیرفت. نکته جالب این است که بعضی وقتها بوستانی حتی از مربیان غیربومی که برای حضورشان در استقلال اهواز هزینه زیادی میشد، بهتر نتیجه میگرفت اما باز هم مدیران باشگاه به سراغ همان گزینههای غیربومی میرفتند و به بوستانی فرصت درست و حسابی نمیدادند.
این رویه از سالها قبل وجود داشت و حالا شکل عجیبتری پیدا کرده است. الان وقتی مدیران باشگاهها با بیپولی مواجه میشوند به سراغ گزینههای بومی میروند و از آنها حمایت میکنند. مثلاً در فولاد خوزستان هر فصل هزینههای زیادی انجام میشود اما ۲،۳ فصل پیش، وقتی این باشگاه با مشکل مالی و کمبود بودجه مواجه شد، تازه یادش آمد که مربیان بومی هم در اهواز حضور دارند که به آنها فرصت بدهند. به همین دلیل هدایت تیم را به نعیم سعداوی سپردند. البته در آن فصل، آنقدر بودجه فولاد خوزستان کم بود که سعداوی نتوانست تیم دلخواهش را ببندد و مجبور شد از بازیکنان جوان استفاده کند. با این وجود سعداوی نتایج بدی نگرفت و حتی فولاد خوزستان در نیم فصل اول هم جزو مدعیان بود اما به خاطر افتی که در نیم فصل دوم پیدا کرد، دیگر به او فرصت ندادند. چرا که بعد از آن مشکل مالی برطرف شد و باز هم مدیران باشگاه ترجیح دادند به سراغ مربیان غیربومی بروند.
در سایپا هم شرایط به همین صورت بوده و هست. مدیران باشگاه خودروساز تهرانی، تا زمانی که شرایط مالی نسبتاً خوبی داشتند و به اصطلاح میتوانستند در پرداخت قراردادها منظم کار کنند، ترجیح میدادند به مربیانی که هیچ سابقهای در این باشگاه نداشتند، فرصت دهند اما به محض اینکه با کمبود بودجه و مشکل مالی مواجه شدند، تصمیم گرفتند هدایت تیم را به عهده ابراهیم صادقی بسپارند. از او هم خواستند از بازیکنان جوان و امید باشگاه استفاده کند تا برای سایپا در فصلهای بعد آیندهسازی شود. صادقی ریسک بزرگی کرد و این پیشنهاد را پذیرفت که در فصل اول موفق بود و توانست بازیکنان جوان زیادی را به فوتبال ایران معرفی کند اما در فصل دوم به محض اینکه تیمش در خطر سقوط قرار گرفت دیگر خبری از حمایت نبود و کاری کردند که او کنار برود تا هدایت تیم به فراز کمالوند سپرده شود.
حالا در تراکتور تبریز هم شاهد چنین مسألهای هستیم. رسول خطیبی مربی بومی و جوانی است که همیشه انگیزه و شور خاصی برای موفق کردن تراکتور دارد. او سالها قبل با محمدرضا زنوزی مالک باشگاه تراکتور کار کرد اما حمایتی نشد تا کنار برود. بعد از آن، هدایت تراکتور به مربیان خارجی زیاد و چند مربی داخلی سپرده شد که برای همه آنها هزینههای زیادی صورت گرفت. در زمان این مربیان هم ستارههای بزرگ زیادی جذب تراکتور شدند که با این شرایط، خیلیها شانس تراکتور را برای قهرمانی زیاد میدانستند اما اینطور نشد. شاید به خاطر اینکه به قول رسول خطیبی، دلالهای زیادی در بستن و بازی کردن یکسری بازیکنان نقش داشتند. همانهایی که در حق تراکتور و زنوزی ظلم کردند. به هر حال، تراکتور بعد از این بریز و بپاشها، این فصل دچار یکسری مشکلات مالی شد که عجیب به نظر میرسید. به خاطر این مسأله و البته قانون منع مربیان و بازیکنان خارجی در فوتبال ایران، زنوزی تصمیم گرفت شرایط را برای حضور مربیان داخلی مهیا کند تا به آنها فرصت بیشتری دهد. در ابتدا کار به علیرضا منصوریان سپرده شد که هواداران رضایت چندانی از او و نتایجش نداشتند. بعد از ۵ هفته، مسعود شجاعی به عنوان سرمربی موقت کارش را شروع کرد و ۱۰ هفته هدایت تیم را به عهده داشت اما او هم علاقه چندانی به سرمربیگری در این فصل نداشت تا اینکه به سراغ رسول خطیبی رفتند. همان مربی بومی که محبوبیت خاصی هم بین هواداران تراکتور دارد. خطیبی تا الان نتایج خوبی گرفته و توانسته حتی تراکتور را در لیگ قهرمانان آسیا به موفقیت برساند و از مرحله گروهی راهی مرحله حذفی کند. خطیبی نه خواهان بازیکن جدید شد و نه به اجبار به ستارهها بازی داد. او فقط حمایت باشگاه را خواست که این بار از او صورت گرفت. آن هم در روزهایی که بیپولی در تراکتور وجود دارد. همین حمایت کافی بود تا خطیبی بتواند تراکتور را به یک تیم خطرناک و قدرتمند تبدیل کند اما باید دید این روند در روزهای خوب و پولداری هم ادامه دارد یا نه؟
این روند در باشگاههای زیادی وجود دارد و هر بار شاهد گلایههای زیادی از سوی مربیان بومی هستیم اما باید دید درخشش مربیان بومی میتواند نظر مدیران را تغییر دهد یا نه؟