خوب دفاع کردن هنر است اما اگر بخواهید مقابل تیمی که فشرده دفاع میکند با بازی مالکانه برنده شوید با
یک ماه و نیم یا دو ماه تمرین نمیتوانید به نتیجه برسید
گفت و گو
محمدقراگزلو
دو روز قبل در مطلبی به علاقه وافر کادر فنی پرسپولیس به بازی مالکانه پرداختیم و با آماری به آنچه پرسپولیس از این حیث طی 23 بازی لیگ برتری این فصلش ثبت کرده، اشاره داشتیم. همچنین با در نظر گرفتن بازی مالکانه سرخها به تعداد شوتها، شوتهای در چارچوب و شانسهای گل قطعی این تیم در همین تعداد بازی پرداختیم و اینکه این فلسفه بازی چقدر به پرسپولیس کمک کرده تا فوتبالش را به حریف دیکته کرده و موجب برتری آماریاش شود.
اتفاقاً همان روز مصاحبهای از یحیی گلمحمدی در نشریهای چینی منتشر شد که یحیی تأکید کرده بود به بازی مالکانه علاقه دارد و دوست دارد تیمش با این مدل بازی موقعیت گل بسازد.
از این رو به سراغ حمید مطهری، دستیار اول یحیی در کادر فنی پرسپولیس رفتیم. مربیای که هم با کار فنی و هم با ادبیاتش در مصاحبههای خود، هم در بین هواداران پرسپولیس محبوب شده و هم بین سایر تیمها احترام برانگیخته است.
مطهری طرفدار فوتبال مالکانه است اما به شکلی منطقی درباره این سبک بازی حرف میزند:
شما به فوتبال مالکانه علاقه دارید اما در سه بازی از 23 بازی این فصلتان نتوانستید بر حریف مسلط باشید هر چند اختلاف درصد ناچیز است.
بعضی سایتهای آنالیز بر اساس محاسبات اشتباه و بر اساس تعداد پاسهایی که میدهید، مالکیت را در نظر میگیرند در حالی که باید وقتی توپ کلاً در گردش است را محاسبه کرد .
به همین دلیل هم آمار سایتهای مختلف با هم فرق میکند.
بله. مثلاً در مورد همین بازی اخیر دربی، چیزی که من دیده بودم با آنچه شما میگویید فرق میکند. به هر حال در مورد بازی مالکانه باید یک نکته را بگویم.
بفرمایید.
اینکه شما بازی مالکانه انجام بدهید و مالکیت بیشتری داشته باشید صرفاً به این معنی نیست که برنده باشید. شما همین بازی فینال لیگ قهرمانان بین منچسترسیتی و چلسی را در نظر بگیرید. من آمار کل بازی را نمیدانم اما در نیمه اول سیتی از این حیث مالکیت 60 به 40 داشت آن هم در روزی که فوقالعاده نبود اما دیدید چه اتفاقی افتاد؟ مزیت فوتبال مالکانه این است که شما کمتر به حریف توپ میدهید پس کمتر به حریف موقعیت خواهید داد ضمن اینکه وقتی بیشتر توپ را داشته باشید میتوانید موقعیت بیشتری روی دروازه حریف بسازید.
البته برخی معتقدند فوتبال مالکانه در زمین خودی مفید نیست.
ما یک نوع فوتبال مالکانه داریم که آرسن ونگر در آرسنال پیادهاش میکرد و معروف شد به فلسفه «ونگر بال ». چیزی که در آن تیم پیاده میشد هم بر اساس مالکیت بود اما ایشان اعتقاد داشت اگر10 سانتیمتر هم فضا پیدا کردی باید توپ را جلو ببری و توپ را سریع به زمین حریف ببری اما یک نوع مالکیت هم مدل گواردیولاست که به دادن پاسهای هرز مشهور شده. یعنی شما پاس رو به عقب یا پاس عرضی میدهی که به پاس هرز معروف شده اما به نظر من اینها پاس هرز نیست چون بازیکنان حریف را مجبور میکنی مدام به چپ و راست شیفت کنند که با این مدل بازی، اولاً آنها را از نظر انرژی تخلیه میکنی، دوماً باعث میشوی از نظر ذهنی پایین بیایند. فلسفهها در بازی مالکانه متفاوت است. مثلاً لوئیس انریکه در بارسا اعتقاد داشت باید سریع توپ را به زمین حریف ببرید و آنجا مالکیت داشته باشید اما گواردیولا اعتقاد دارد اگر لازم باشد باید در زمین یا باکس هجده قدم خودی، 100 پاس عرضی بدهید یا رو به عقب بازی کنید که اینها به عقیده و فلسفه مربیان برمیگردد. خب طبیعتاً اگر شما در زمین حریف پاس بدهید و مالکیت داشته باشید که عالی است چون آنجا مدام با پاسهای عرضی میتوانید باعث جابهجایی بازیکنان تیم حریف شوید و درها را پیدا میکنید. اما بحث «ونگر بال» هم مطرح است که بر اساس پاسهای عرضی است و حتی دوست دارند با گلر هم بازی کنند. این یک نوع مدل الک شده تیکی تاکاست که بعضی تیمها بازی میکنند و یک نوع دیگر و پیش پا افتادهتر بازی مالکانه است.
یک ورژن دمدستیتر.
بله، دقیقاً. یعنی میگویند توپ را بگیر، سریع پاس بده و فضای خالی جلو را پیدا کن و این مدل را دوست دارند.
اما در نهایت چیزی که اهمیت دارد، خلق موقعیت است.
بله. خلق موقعیت اهمیت دارد. اما اینطوری نیست که بگویید چون مالکیت ندارید نمیتوانید موقعیت خلق کنید. شما همین چلسی را ببینید که چطور با دفاع و حمله سریع یا ضدحمله موقعیت ایجاد میکند. این را در فینال لیگ قهرمانان اروپا و در بالاترین سطح هم دیدید اما ممکن است مثل ما در همان بازی با آلومینیوم در اراک هم 70درصد مالک توپ باشی و در نهایت 2 بر یک شکست بخوری. صرفاً اینطوری نیست که شما مالک توپ باشید و برنده از زمین بیرون بیایید.
اما به نظر میرسد بازی مالکانه بازی مدرنتر و دینامیکتری است و بیشتر طرفدار دارد.
البته چون فوتبال جذابتری است. سبکهای بازی مختلف هستند؛ یکی از سبکها بازی مالکانه است. دیگری بازی مستقیم است یا بازی با گوشها یعنی آنها کار را در بیاورند. مثل همان کاری که بایرن با ریبری و روبن میکرد و هر کدام در جناح مخالف بازی میکردند.
یعنی روبن چپ پا سمت راست بازی میکرد و تو میزد و در مورد ریبری برعکس بود.
دقیقاً. این بازی با گوشهاست اما سبکهای مختلفی وجود دارد. برخی تیمها هم با دفاع فشرده دنبال حمله سریع و ضدحمله هستند. حرف من این است که این روش از بازی هم بد نیست و همه اینها جایگاه خودش را دارد. هر مربی فلسفه و علاقه خودش را دارد اما ما اینطوری دوست داریم و اجرا میکنیم و البته وحی منزل نیست که بهترینیم.
درباره تفاوت سطح بازی پرسپولیس که حتی کارشناسان بیطرف هم صحبت کردهاند اما همه از علاقه شما و آقا یحیی به این مدل بازی خبر دارند.
شما باید این را در نظر بگیرید، کسی که میخواهد تیمش مالکانه بازی کند به زمان بیشتر و تمرینات سختتری لازم دارد. شما وقتی صاحب توپ هستید و باید توپ را در زمین به گردش در بیاورید نسبت به زمانی که توپ ندارید و حالت دفاعی گرفتهاید، کار سختتری دارید. البته خوب دفاع کردن هنر است اما اگر بخواهید مقابل تیمی که فشرده دفاع میکند با بازی مالکانه برنده شوید با یک ماه و نیم یا دو ماه تمرین نمیتوانید به نتیجه برسید. شاید دو سال طول بکشد تا گواردیولا فلسفه بازی مالکانهاش را در تیم خود جا بیندازد. فکر میکنید چرا همه مربیان دنبال بازی مالکانه نمیروند؟
شاید ابزارش را در اختیار ندارند.
بله ابزار خیلی مهم است اما خیلی از مربیان سمت این مدل بازی نمیروند چون دردسر دارد، طراحی تمرین دارد و اصلاً کار آسانی نیست.
یعنی چون زمانبر است، سراغش نمیروند؟
بله. کدام مربی جرأت دارد این کار را انجام بدهد؟ شما اگر ابزار درجه یک هم داشته باشید باید هنر و اشتیاقش را هم داشته باشید. باید هنر تمرین دادن را داشته باشید و خیلی از مسائل را تحمل کنید. مگر کیروش نیامد اینجا کار کند؟ ایشان هم به ابزارش نگاه میکرد. یک مربی حرفهای که 8 سال دنبال دفاع – ضدحمله بود. خب یک وقتی توخل میآید در چلسی این سبک را جا میاندازد که اشکالی هم ندارد اما درباره کیروش میگفتیم 8 سال در فوتبال مملکت هست و باید کار متفاوتی انجام دهد.
اتفاقاً بحث ما رسانهها هم (البته بخشی از رسانهها) این بود که چرا دنبال جا انداختن و اجرای فوتبال مدرنتر و جذابتری نرفت.
چرا خدمت نکرد؟ چون کار سختی است چون طراحی تمرین مخصوص به خودش را میخواهد.
شما دنبال فوتبال مالکانه رفتید چون به نظر میرسد دوست دارید فوتبالتان را به حریف دیکته کنید. یعنی تیم شما aggressive یعنی تهاجمی و کنشگرا بازی میکند و مدل بازیتان واکنشی نیست. این با فلسفه تاریخی پرسپولیس هم مطابقت دارد.
بله، دقیقاً. شما اگر نگاه کنید من همیشه در کنفرانسهایم هم میگویم که میخواهیم مدل بازیمان را به حریفانمان غالب کنیم. البته ما به بحث آنالیز حریف هم اهمیت میدهیم اما چیزی که همیشه برایمان مهم است، اینکه سبک خودمان را پیاده کنیم. حالا میخواهد حریفمان ضعیفترین تیم باشد یا جلوی رئال مادرید بازی کنیم. دوست داریم همیشه به حریف فشار بیاوریم و با استفاده از عمق و کانالهای کناری و حملات متنوع دنبال خلق موقعیت باشیم. این چیزی است که شما همیشه در تیم ما میبینید و برای ما هم خیلی مهم است.
البته خودتان را محدود هم نمیکنید و بعضاً از ضربات ایستگاهی و حتی اوتهای بلند هم دنبال خلق موقعیت و گل هستید.
صد درصد. ضربات ایستگاهی آیتم مهمی است. قبل از بازی با پیکان من در کنفرانس مطبوعاتی حاضر شدم. از من درباره تاکتیک حریف پرسیدند و اینکه میگویند این تیم تاکتیک مشخصی ندارد و فقط با استفاده از اوتهای بلند دنبال رسیدن به گل است. من گفتم آن بازیکن، بازیکن خودم بوده و وقتی این توانایی را دارد چرا استفاده نکند؟ این خودش یک تاکتیک است و این کار یک هنر است. بعد از آن بود که مربی گلرهایشان تماس گرفت و گفت «در جمع مربیان پیکان صحبت میکردیم و گفتیم تنها کسی که مردانه و منطقی درباره این مسأله صحبت کرد شما بودید». البته ما هم در تیممان اوت بلند پرتاب میکنیم. ما وحید امیری را داریم که اوتهای بلند خوبی پرتاب میکند. حالا اگر وحید امیری نباشد اینطوری نیست که روز قبل از بازی 5 تا 10 دقیقه از تمرکزمان را روی این مسأله بگذاریم و گهگداری از آن استفاده میکنیم. بنابراین از آیتمهای مختلف دنبال رسیدن به گل هستیم.
برسیم به بحث شوت. در بسیاری از بازیها تعداد شوتهای پرسپولیس مناسب است اما نرخ شوتهای در چارچوب جالب نیست و بعضاً یک سوم یا یک چهارم است. این به فشرده بازی کردن حریفان ارتباط دارد یا مشکل به بیدقتی و مسائل روانی بازیکنان برمیگردد؟
طبعاً وقتی فشردگی ایجاد میشود، کار سختتر است چون معمولاً همه تیمها جلوی ما فشرده بازی میکنند اما هوش خود بازیکن فاکتور خیلی مهمی است. اولاً که ما فقط با به موقع شوت زدن اوکی هستیم و همین طوری شوت نمیزنیم. یعنی زمانی که واقعاً در موقعیت و تایمینگ مناسب هستیم شوت میزنیم و بیشتر به این اهمیت میدهیم که پاس بدهیم و از فضاها استفاده کنیم تا توپ را به کانالها ببریم و از آنجا توپ را بندازیم. شما همین گلی را که مهدی عبدی مقابل ذوبآهن زد و البته به اشتباه آفساید اعلام شد، ببینید. فرایند گل شدن آن توپ را مرور کنید. ببینید مهدی چه زمانی شوت میزند. آنجا موقعی بود که باید شوت میزد و درست و خوب هم زد. این چیزی است که ما در تیم جا میاندازیم. یک وقتهایی شما مدام از 50،40 متری شوت میزنید تا تعداد شوتهایتان زیاد شود و برخی تیمها این کار را میکنند ضمن اینکه ما در نیم فصل اول هم در خط جلویمان مشکلاتی داشتیم اما الان فورواردهایمان بیشتر شوت میزنند.
اما دقت شوتها پایین است.
درست است. چون هم باید در جای مناسب شوت زد هم خیلی به هوش و جاگیری خود بازیکن بستگی دارد. مگر قدیم اکثر هافبکها شوتزن نبودند؟ 99درصد شوتزن بودند. یک بخشی از این به ژنتیک خودشان برمیگشت که خودشان را در موقعیت شوتزنی قرار میدادند. یعنی بازیکن باید خودش را در یک وضعیتی قرار بدهد و استقرار بدنیاش طوری باشد که شوت بزند. من بازیکن شوتزنی بودم یا سیروس قایقران، هافبک شوتزنی بود اما کسی به ما یاد میداد که در چه موقعی با کدام استقرار بدنی شوت بزنیم؟ اینکه خودت برای خودت موقعیت شوتزنی را مهیا کنی به ژنتیک فوتبال و هوش و جاگیری ارتباط دارد و خیلیها نمیتوانند این کار را انجام بدهند وگرنه ما در تمرین شوت به شکلهای مختلف را کار میکنیم و در بازی هم به اندازه کافی ضربه میزنیم.
بحث بعدی نرخ تبدیل شدن این تعداد شوت به موقعیت گل است. شاید در برخی بازیها تعداد شانسهای قطعی گل شما مناسب بوده اما در برخی مسابقات هم تعداد شانسهای گل اصلاً جالب نیست.
جای نگرانی نیست. من قبلاً هم در برنامه خدا بیامرز مهرداد میناوند این موضوع را گفتم. آنجا هم پرسیدند چرا به اندازه موقعیتهایی که میسازید، گل نمیزنید که من گفتم جای نگرانی ندارد چون ما داریم بازیهایمان را میبریم.
اما در خیلی از بازیها اختلاف گل به دو نرسید و همیشه این استرس وجود داشت که امتیاز از دست بدهید. فکر میکنم ده برد از سیزده بردتان با اختلاف یک گل بوده.
یک بخشی از این مشکل به خاطر عدم تمرکز و استرس است و بخش خیلی مهمش به مهارت و کیفیت بازیکنان ارتباط دارد. شما با تمرین تا یک سطحی میتوانید مهارت بازیکن را ارتقا بدهید اما این به کیفیت و مهارت خود بازیکن ربط دارد که در موقعیتهای مختلف ضربهاش را محکم بزند یا شل بزند، بالا بزند یا پایین بزند. شما ببینید در بازی با گل گهر موقعیتهایمان گل شد اما در خیلی از بازیها گل نشد. راه دور نمیروم. همین بازی آخر با ذوبآهن خیلی از توپهای ما گل نشد و میتوان تک تک به آنها اشاره کرد که چرا گل نشد و ما هم تأسف میخوریم. در بازی با گل گهر بازیکنان برای زدن ضربات نهایی تصمیمات خوبی گرفتند اما در بازیهای دیگر خیلی از توپهایمان گل نشد وگرنه هر بازی را با اختلاف سه گل میبردیم. جالب است که برخی میگفتند ما در تمرین با بازیکنانمان ضربه به چارچوب را کار نمیکنیم که حرف خندهداری بود. با این حال مشکلی نداریم و باز هم تمرین میکنیم تا شرایط بهتر شود.
راستی در بحث مالکیت فراموش کردم بگویم که مقابل سپاهان درهمین بازی برگشت درصد مالکیت توپتان پایین بود.
درآن بازی این مسأله طبیعی بود چون بازی به شدت حساسی بود و بازیکنان هم عقب آمدند تا از گل زدهشان مراقبت کنند اما کسی نگفت عقب بیایید.
شما 7بازی دیگر در پیش دارید. با توجه به حساسیت مسابقات و امتیازها باز هم روی فلسفه خودتان که مالکیت بالای توپ است، میمانید؟
بله، مطمئن باشید. البته هر 7 بازی سخت هستند اما میخواهم یک نکتهای را مطرح کنم که شما و دوستان دیگر در رسانهها دربارهاش صحبت نمیکنید.
چه نکتهای؟
درباره تیم ما هیچکس از این صحبت نمیکند که با این شکل بازی کمترین گل خورده را داریم آن هم در عین مالکیت بالا. چون وقتی شما مالکیت دارید باز بازی میکنید و گردش توپ بالا میرود اما از آن طرف باید برای دفاع تیمی انرژی بیشتری بگذارید. منظورم این نیست که تیم ما دفاع کند بلکه زمانی که توپ ندارید باید جمع و جور شوید و سازماندهی دفاعی داشته باشید که این از خط جلوی تیم شکل میگیرد یا ممکن است از نیمه شکل بگیرد. این کار سختی است چون وقتی شما باز بازی میکنید، ممکن است توپ از دست بدهید و آن وقت آیتم مهم انتقال از حمله به دفاع است که انرژی زیادی از تیم میگیرد اما هیچکس درباره این کار تیم ما صحبت نمیکند.
اتفاقاً خیلی وقتها سیدجلال روی خط نیمه است و شما خیلی بالا بازی میکنید که این درصد ریسک و ضدحمله یا حمله سریع، گل خوردن تیمتان را بالا میبرد.
البته ما مدام به مدافعان میانیمان میگوییم عقب نروند اما درست میگویید چون وقتی بالا بازی میکنید امکان موقعیت دادن به حریف زیاد است هر چند دفاع تیمی ما به گونهای است که حتی وقتی توپ لو میرود و خیلی باز هستند از حمله به دفاع برمیگردند و در این کار خوب عمل کردهاند.