مازیار گیلکان
ماشینسازی اگرچه نمیتواند چندان به بقا امیدوار باشد اما زندگی و حیات این باشگاه ربطی به حضورش در لیگ برتر ندارد.
از سال ۱۳۴۷ تا امروز، ماشینسازی زنده است و در هیچکس از جمله مالکان غیرشفاف این تیم طی این سالها توان نابودی ماشینسازی نبود و نیست و این فقط یک دلیل دارد: ماشینسازی در قلب شهروندان تبریزی زنده است و آن را متعلق به خودشان میدانند و از خواستن تیمشان دست نمیکشند.
مالکیت ماشینسازی میتواند دست به دست شود، اهداف مالکان میتواند غیرشفاف و عجیب و غریب باشد اما ماشینسازی مالکان واقعیتری دارد که با اتکا به آنها حیاتش در قلب دوستدارانش ادامه خواهد داشت.
اگرچه ماشینسازی هنوز این شانس را دارد که در لیگ برتر بماند اما شیوه مدیریت بر این باشگاه امیدی باقی نگذاشته است. اگر حتی صعود ماشینسازی را قطعی هم بدانند، بازهم این تیم با سقوط نه تعطیلشدنی است و نه تعلق خاطر به آن پایان مییابد.
برای آینده ماشینسازی باید فکری کرد و باید چارهای یافت که ماشینسازی آیندهاش را دوباره بسازد و همچنان باشگاهی باشد که آرزوهای ورزشی تبریزیها در آن جستجو شود.
با ماشینسازی بخصوص در همین فصل جاری هر چه خواستند کردند. از این باشگاه یک نام باقی گذاشتند و آن را به قعر جدول لیگ برتر فرستادند و واگذارش کردند اما این ماشین، اسباببازی مالکان نیست و دوباره راه خود را پیدا میکند.
تبریزیها از دهه چهل تا امروز ماشین و تراکتور را زنده نگه داشتهاند، با هم رقابت کردهاند و از دل این رقابت، فوتبال تبریز رشد کرده و ستارههای پرشماری ساخته است اما این ماشینسازی با این سیاق مدیریت اخیرش نمیتواند تیمی موفق باشد یا نسل تازهای را بسازد.
ماشینسازی باید از مخمصه این بیتعهدیها بیرون بیاید و دوباره بدرخشد و پویایی و سرزندگی را به فوتبال تبریز برگرداند. ماشینسازی را نباید به تیم ضعیفتر و تیم دوم تبدیل کرد. معنای رقابت در این تیم نباید با مالکیت مشترک با تراکتور، خدشهدار میشد.
اما هر چه هست، ماشینسازی در گذر این روزها دوباره راه خود را پیدا میکند و زنده خواهد ماند، همانطور که طی دههها به فوتبالیستهای تبریزی زندگی بخشیده است.