مسعود اقبالی
به نظر من این بازی خیلی بدی بود و تیم ملی ایران به ویژه در استفاده از بازیکنان لژیونر خوب کار نکرد. تیم ملی در خط دفاعی خیلی متزلزل بود و ارتباط خوبی بین خطوط مختلف دیده نمیشد.
سوریها چند فرصت خوب داشتند که یا بیرانوند به خوبی دفع کرد و یا با کمک تیر، دروازه ما باز نشد.
بازیکن شماره 10 حریف خیلی تیم ما را اذیت کرد و هر کاری دلش میخواست انجام میداد و این نشان میدهد ما در خط میانی و دفاعی انسجام لازم را نداریم و این خیلی بد است. تیم ملی باید مقابل عراق و بحرین بازی کند و اگر برابر این تیمها یک تساوی هم بدهیم کارمان تمام است. یعنی ما میخواهیم در این بازیهای دشوار اینگونه بازی کنیم و به جام جهانی هم برویم؟ تیم ملی از لحاظ تاکتیکی مشکلات زیادی دارد به طور مثال پرسینگ در زمین حریف اصولی دارد اما ما اصلاً این اصول را رعایت نمیکنیم. در تیم ملی برخی از بازیکنان اصلاً نمیدوند. به عنوان نمونه طارمی در زمین راه میرفت، در حالی که مقابل بحرین و عراق باید جنگنده باشیم. نمیتوان راحت از این مسائل و نقطه ضعفها گذشت. از طرفی دیگر بازیکنان تیم ملی باید در زمین تمرکز و همکاری بیشتر و بهتری داشته باشند. در یک صحنه پنج بازیکن ما مقابل دو بازیکن حریف بودند ولی طارمی توپ را خودش زد، در صورتی که میتوانست این فرصت را به بهترین شکل به همبازیانش ارائه کند. اگر میخواهیم عراق و بحرین را بیرون از خانه ببریم، به این شکل نمیتوانیم کاری انجام بدهیم.
گل اول ما که زودهنگام به ثمر رسید و به نوعی تیم حریف غافلگیر شد، البته کنعانیزادگان به زیبایی ضربه سر زد. گل دوم نیز روی ضد حمله و حرکت خوب بیرانوند بود و گل سوم نیز کریم انصاریفرد روی خلاقیت انفرادیاش کار کرد. در نیمه دوم، بازی از ما گرفته شد و این اتفاق خوبی نیست. آن هم در حالی که چند بازیکن اصلی سوریه در این بازی غایب بودند. وقتی تیمی با چهار دفاع بازی میکند، دفاعهای کناری باید رونده باشند و بتوانند جلو بیایند اما در سمت چپ میلاد محمدی عملاً کاری نمیکرد و در راست نیز سلمانی نفوذ نداشت.
میلاد محمدی در گذشته خیلی خوب جلو میآمد و موقعیت ایجاد میکرد اما در این بازی دفاعهای کناری ما کجا بودند؟ تیم ملی بیشتر از کانال میانی حمله میکرد. الان در فوتبال روز دنیا فاصله بین خط دفاع و حمله 30 متر است اما ما فاصله و خلأ زیادی بین خطوط مان داشتیم. بحرین فوتبال تیمی خوبی دارد و از بلوغ تاکتیکی ویژهای بهرهمند است. عراق هم همینطور است و ما به این شکل مقابل این تیمها به مشکل بر میخوریم. تا خرداد ماه که مسابقات انتخابی جام جهانی برگزار میشود مهلت داریم و سرمربی تیم ملی باید بیشتر روی مسائل تاکتیکی و فنی کار کند. الان وقت این نیست که روی بدنسازی کار شود. در این شرایط بازیکنی که از کوران مسابقات میآید، نیاز آنچنانی به بدنسازی ندارد که سرمربی تیم ملی گلایه کرده که تیم مربی بدنساز ندارد. در این فرصت باید روی کار تیمی تمرکز باشد. سرمربی باید در فازهای دفاعی و میانی و حمله انسجام و هماهنگی ایجاد کند. در این مدت به جای بدنسازی باید تمرکز روی کارهای فنی و تاکتیکی باشد. بازیکنان لژیونر که باید برای تیم ملی بازی کنند در تیمهای باشگاهیشان بازی میکنند و از لحاظ بدنی آمادهاند و مابقی بازیکنان نیز باید از تیمهای داخلی انتخاب شوند که از وضعیت بدنی خوبی برخوردار هستند تا دیگر به جای دغدغه بدنسازی، تمام تمرکز روی مسائل تاکتیکی باشد. در بحث غیرفنی نیز در دنیای فوتبال حاشیه است و نمیتوان از آن فرار کرد ولی بازیکن تیم ملی باید بداند کجا صحبت کند و کجا صحبت نکند تا حاشیه ایجاد نشود. در فوتبال کشور ما هر کسی کار خودش را میکند و ممکن است افرادی مشکلاتی را به وجود بیاورند. با تمام این تفاسیر و برخلاف دراگان اسکوچیچ، من معتقدم با این وضعیت خیلی باید نگران باشیم و این یک واقعیت است. وقتی تا پیش از آغاز مسابقات، تیم ملی نمیتواند دیگر اردوی تدارکاتی داشته باشد، با این وضعیت به مشکل بر خواهد خورد. در هفته آخر که تمرینات برگزار میشود چه اتفاقاتی میتواند رخ بدهد؟ آن هم در حالی که تا آن زمان اتفاقاتی مثل کرونا و مصدومیت ممکن است گریبان بازیکنان را بگیرد.