printlogo


کد خبر: 226243تاریخ: 1399/12/20 00:00
یک مثال برای توصیف بازیکنان طلبکار
عالیجنابان محترم

یادداشت
علیرضا مؤیدی‌فر       
 
همین اول کار بگویم، این فرضی وارد است که فوتبال ایران مبتلا به بیماری مزمن مدیریت اشتباهی است. مدیریتی که حاصلش عقبگرد و در بهترین حالت، درجا زدن فوتبال ماست. اگر پیشرفت و موفقیتی هم بوده، نه حاصل ایده و تفکر و راهبرد، بلکه نتیجه اتفاق و تصادف بوده است. یکی از برجسته‌ترین نتایج ورود آدم‌ها/مدیران اشتباهی، تورم خوفناک بازیکن سالاری و بازیکن محوری است. جایی که حالا‌ آش قیمت‌ها و هزینه‌ها، نسبت به کارآیی و عملکرد، چنان شور شده، که خود آشپز هم از چشیدن دستپختش اکراه دارد.
با پذیرش چنین فرضی، می‌رسیم به فرمایشات گهربار حضرت عالیجناب سوشا مکانی. امیدوارم این القاب، حس احترام‌طلبی حضرتش را ارضا کند و ما هم متهم به بی‌احترامی نشویم.
سوشا مکانی بازیکن عجیبی است. از آنهایی که فقط خود را صاحب حق می‌دانند و اساساً برای طرف مقابل، قائل به حق چندانی نیستند. او حالا، برای دریافت مطالباتش که ماحصل عملکرد مشعشع همان مدیرانی است که ذکرشان رفت، به واژه پرطمطراق احترام آویزان شده است اما آیا او واقعاً و به تنهایی مستحق چنین احترامی هست؟ چقدر؟
احترام، یک کنش دوسویه است. نمی‌شود احترام بطلبی اما محترم نباشی. نمی‌شود که احترام نگذاری اما انتظار برعکس داشته باشی. احترام فقط این نیست که جلوی بزرگتر از جا برخیزی، که کلمات محترمانه به کار ببری، که صدایت را بالا نبری... همه اینها هست و اینها، همه نیست.
مسئولیت متقابل، یکی از بارزترین وجوه احترام‌گذاری و احترام پذیری است. آنجا که شما باید در قبال تعهدات اخلاقی و حرفه‌ای و اجتماعی، نسبت به جایگاهی که دارید پاسخگو باشید. حالا جناب والامقام مکانی به ما بگوید، در قبال احترامی که از مدیران و هواداران پرسپولیس مطالبه می‌کند، چقدر احترام گذاشته است؟
آیا جز این است که حضورش در پرسپولیس، همواره همراه با حاشیه‌هایی از جنبه‌های مختلف بوده است؟ مگر نه اینکه سهل‌انگاری‌های فنی و عدم تمرکز او به خاطر نمایش‌های اغراق‌آمیز و متعصب‌نمایانه‌اش یک قهرمانی را از پرسپولیس گرفت؟ که اگر دو سه گل، در نتیجه همان اهمال‌کاری‌ها کمتر خورده بود (که می‌توانست)، حالا پرسپولیس برای ششمین قهرمانی متوالی‌اش می‌جنگید؟ محرومیت‌های قابل پیشگیری مکانی، که ضررش مستقیماً به پرسپولیس رسید، در کدام قسمت از احترامی که او باید برای تیم، همبازیان و هوادارانش قائل می‌شد، می‌گنجد؟
سوشا مکانی، به هر دلیل، استمرار حضورش در پرسپولیس را مرهون حمید درخشان است که با ترجیح او به نیلسون، خارج از قواعد حرفه‌ای مبتنی بر شایسته‌سالاری، فرصت یافت تا در ویترین پرسپولیس باز هم دیده شود و بازارش را حفظ کند. همین کنش، خود نوعی بی‌احترامی به همه پرسپولیسی‌ها بود. به عبارت دیگر، حضور سوشا در پرسپولیس که منجر به استحقاق او برای دریافت چنین دستمزدی شده، خود ناشی از یک بی‌احترامی حرفه‌ای بود. حالا او از کدام احترام دم می‌زند و اساساً چقدر با احترام و حرمت‌گذاری آشناست؟
یکی به سوشا یادآوری کند، احترام دیدن بدون احترام گذاشتن، ناقص و بی‌ریشه است و توقع آن هم نابه‌جا. حالا که در نتیجه نابلدی مدیران در عقد قراردادها و اعمال بندها و توافقات حقوقی، یکی مثل سوشا مکانی از دید قوانین و مقررات، مستحق دریافت چنین وجه گزافی شده و باشگاه پرسپولیس، به عنوان شخصی که مورد بیشترین بی‌احترامی، در این داستان واقع شده، موظف است دیر یا زود چنین رقمی را تسویه کند، بهتر است خود حضرتش و وکیل پرکار و همیشه در صحنه‌اش، به ابزار قانونی جاری متوسل شده و طلب‌شان را وصول کنند. 
دستاویز قرار دادن واژگان محترمی مثل احترام برای توجیه عملی (که اساساً نیازی به توجیه ندارد)، چیزی جز توهین مکرر به مخاطبان و هواداران باشگاه پرسپولیس نیست. بهتر نیست در سکوت پولشان را بگیرند و روی اعصاب مخاطبان راه نروند؟ این قاعده درباره سایر همقطاران عالیجناب سوشا مکانی هم صدق می‌کند. عالیجنابان 
محترم.
 

Page Generated in 0.0053 sec