وقتی به دنیا آمد، کامرون هنوز درگیر تبعات اعلام استقلال و مشکلات اقتصادیاش بود. وامهای سنگین بانک جهانی باید تسویه میشدند و کشور همچنان نیازمند کمکهای مالی دیگران بود. خانوادههای کامرونی برای رهایی از فقر، محتاج میانبر بودند و چه میانبری سخاوتمندانهتر از فوتبال؟
البته که هیچ میانبری هم بدون تلاش طاقت فرسا ساخته نمیشود. همین انگیزه برای تغییر بود که نوجوانی 16 ساله را وادار به مهاجرت کرد. رفتن از کامرون به اسپانیا و بازی برای تیم جوانان رئال مادرید. فکر میکرد که رؤیایش برآورده شده. هر چند که سخت در اشتباه بود. رئال کهکشانی انگار نیازی به او نداشت. با حضور فرناندو مورینتس، رائول، داوور شوکر، میاتوویچ و سایر ستارههای اروپایی، هیچ فرصتی به یک تازهوارد آفریقایی داده نمیشد.
چارهاش در رفتن بود. 4 سال گلزنی و تاریخسازی برای مایورکا؛ و سرانجام نوبت فوتبال و سرنوشت رسید که تقدیر تاریخی را رقم بزنند. در تابستان 2004 اعلام شد که اتوئو به نیوکمپ میرود؛ مهاجم جدید بارسلونا. در 23 سالگی و در آستانه اوجگیری اما نه برای قوهای سپید مادرید. برای کاتالانهایی که از این دهن کجی به مادریدیها حسابی لذت میبردند.
در بارسلونا هر چه میشد را فتح کرد. از اولین سهگانه تاریخ فوتبال اسپانیا گرفته تا عناوین فردی در لالیگا و قاره آفریقا. مثل سه بار پیاپی انتخاب شدن به عنوان بهترین بازیکن قاره. هواداران هم عاشقانه دوستش داشتند و امیدوار بودند در همان نیوکمپ بازنشسته شود. البته که فوتبال کار خودش را میکند. گواردیولا آمد و با برچسب تغییر، زلاتان را آورد و اتوئو را کنار گذاشت. در معاملهای که اینتریها آن را یکی از بهترین ترانسفرهای تاریخ نراتزوری میدانند.