گفت و گو
محسن آجرلو @mosenajorloo
مرحله نیمهنهایی لیگ برتر والیبال در حالی به پایان رسید که شاید عجیبترین اتفاق، باخت بیچون و چرای سپاهانی بود که در مرحله مقدماتی صدرنشین رقابتها بود. شاگردان رحمان محمدیراد که در طول دورهای رفت و برگشت، یکی از کم نوسانترین تیمها بودند، چهره دیگری را در نیمه نهایی از خود نشان دادند و با دو باخت سه بر صفر از صعود به فینال باز ماندند.
سرمربی سپاهانیها مربی جوانی بود که در آخرین فینال برگزار شده لیگ حضور داشت و قهرمان هم شده بود. رحمان محمدیراد که پس از قهرمانی دو فصل پیش خود با شهرداری ورامین در لیگ و البته آسیا راهی سپاهان شده بود، در دومین فصل حضورش در این تیم تازه وارد، تیمی قابل احترام و مدعی را روانه رقابتها کرد اما در نهایت نتوانست یک بار دیگر فینالیست این رقابتها شود.
رحمان محمدیراد را شاید بشود پیشقراول نسل جدید مربیان ایرانی دانست که خیلی زود به جایگاه مهم و قابل اعتنایی رسیدهاند و در کنار کسب نتایج قابل قبول، از لحاظ رفتاری هم جزو حرفهایترینهاست و یکشنبه شب پس از باخت سنگین به فولاد سیرجان ایرانیان، در کمال آرامش مسئولیت باخت را به گردن گرفت و با گردنی افراشته عذرخواهی کرد.
مهمترین سؤال شاید برای همه این باشد که چه اتفاقی در نیمه نهایی برای سپاهان افتاد؟ آن هم تیمی که در طول لیگ اگر نگوییم کم نوسانترین، یکی از کمترین نوسانها را داشت.
اگر بخواهم آسمانریسمان نبافم و حاشیه نروم، در کوتاهترین پاسخ ممکن باید بگویم «نمیدانم»! من هر آنچه که فکر میکردم درست است، هرچه تجربه داشتم و هر برنامهریزی که تصور میکردم لازم است را انجام داد. نهایت چیزی که وظیفهمان بود را به کار گرفتم اما نمیدانم چرا اینطور بازی کردیم! بسیاری از برنامهها و تاکتیکها را بارها و بارها در تمرین مرور کرده بودیم اما همانها هم به خوبی اجرا نشد.
نکته اینجا بود که عملکرد سپاهان فاصله بسیار زیادی داشت و شاید بشود گفت هیچ نشانهای از آن تیم مدعی را از خود نشان نمیداد!
دقیقاً همین است. تیم ما خیلی خیلی قابل انتقاد بازی کرد. بعد از بازی گفتم و حالا هم تکرار میکنم که مسئولیت کامل این بازی و نتیجه هم قطعاً با من است.
در صحبتهای بعد از بازی گفتید که نتوانستم باور برد را در بازیکنانم ایجاد کنم. به نظرتان نباید در تیمی که صدرنشین جدول و حداقل روی کاغذ شانس اول قهرمانی بوده، این باور از قبل وجود داشته باشد؟
درست است اما نکته اینجا بود که ما در هر دو بازی رفت و برگشت به فولاد سیرجان باخته بودیم. منظورم از باور برد این بود که باور کنیم میتوانیم این تیم را شکست دهیم. اتفاقی که نیفتاد و دو بار دیگر هم به این تیم باختیم و در مجموع چهار شکست را برابر آنها تجربه کردیم. این اتفاق هم قطعاً به من به عنوان مربی برمیگردد.
این باختها البته یک طرف برنده هم داشت که یکی از بهترینهای لیگ بوده و در این دو مسابقه هم شاید خیلی بینقص بازی کرد. اینطور نیست؟
قطعاً همینطور است. من داشتم درباره تیم خودم صحبت میکردم اما تیم مقابل واقعاً با کیفیت و خوب بازی کرد و بدون شک حقشان برد و حضور در فینال بود. آنها در طول فصل هم در اغلب رقابتهای مهمشان پیروز میدان بودند و جزو بهترینها.
روزهای اولی که به سپاهان آمدید، در همین صفحه با هم صحبت کردیم و از یک برنامه سه ساله صحبت کردید. برنامهای که قرار بود در سال اول در لیگ برتر کسب تجربه کنید، در سال دوم در قامت یک مدعی حاضر شوید و در سال سوم تیم را به قهرمانی برسانید. با این حال بعد از اینکه فینال را از دست دادید، گفتید که قول قهرمانی داده بودید، آن هم برای سال دوم! برنامه و هدفتان عوض شده بود؟
تا اینجا هرچه که گفتم تقریباً مربوط به نیمه خالی لیوان بود. با این حال نیمه پری هم وجود دارد که دقیقاً مصداق اصلیاش هم همین ماجرایی است که به آن اشاره کردید. برنامه ما که همان است و دقیقاً در سال دوم حضورمان، حضور آبرومندانهای در لیگ داشتیم و مدعی قهرمانی بودیم. نیمه پر لیوان همینجاست و خوشحالم که مسئولان تیم هم به خوبی آن را دیدند و بلافاصله پس از پایان مسابقه چندین بار با من تماس گرفتند و لطف خودشان را نشان دادند. واقعاً لذت بردم از اینکه دیدم اینقدر آگاه به شرایط و حرفهای درباره این اتفاق و شرایط اظهارنظر کردند.
پس اینطور که به نظر میرسد شرایط مساعد است. با این حال پس از مسابقه انگار که دستشان را برای تغییر باز گذاشتید. درست است؟
ببینید خب این حق قانونی و منطقی آنهاست که بر اساس سیاستها و برنامههایشان هر تصمیمی که میخواهند را بگیرند. فکر میکنم آنقدر آموختهام و حرفهای شدهام که این چیزها را بدانم و انجام دهم. آنها حق دارند که از این نتیجه ناراحت باشند اما همانطور که گفتم واقعاً خوشحالم که چنین مدیران فهمیدهای در سپاهان حضور دارند و برخورد بسیار خوبی داشتند.
این را پاسخ ندادید که چرا بر خلاف برنامه سه ساله، برای امسال قول قهرمانی دادید؟
ما امسال طبق برنامه و در سال دوم حضورمان، تیمی در حد یک قهرمان را به لیگ برتر فرستادیم اما مگر میشود یک مربی بیاید و هدفی جز بردن در همه مسابقهها را داشته باشد؟ به نظر من همه باید هدفشان همین باشد. در این مسیر البته مدیران تیم واقعاً کم نگذاشتند و هرچیزی که طبق برنامه به آن نیاز داشتیم را فراهم کردند.
یکی از اتفاقهای مهم در طول لیگ مصدومیت میرزا بود که تا آخر لیگ هم به بازیها نرسید. حضور او چقدر در این نتیجه تأثیرگذار بود؟
من تا امروز هیچ کجا در این باره حرف نزده بودم و حالا هم فقط بر حسب احترام و در پاسخ به سؤالتان دارم به آن اشاره میکنم. واضح است که ستارهها خیلی تأثیرگذار هستند. بخصوص مهرههای کلیدی مثل میرزاجانپور که واقعاً بازیکن مهمی در شکل تیمی ما بود. نمیگویم تیم ما با نبودن او به هم ریخت اما ما با بودن میرزا یک جور بازی میکردیم و بدون حضورش یک شکل دیگر بودیم.
برای کامل کردن برنامه سه سالهتان در سپاهان میمانید؟
هنوز هیچ صحبت قطعی و نهایی در این باره مطرح نشده. حضور باشگاههایی مثل سپاهان در لیگ والیبال آرزوی خیلیها بود که حالا عملی شده و امیدوارم ادامهدار هم باشد. حضور در این باشگاه حرفهای با این فضا شاید آرزوی خیلی از مربیان باشد و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. با این حال باید ببینیم که مدیران چه تصمیمی میگیرند و در روزهای آینده برای فصل بعد چه تدبیری اتخاذ خواهند کرد.