printlogo


کد خبر: 226004تاریخ: 1399/12/17 00:00
آنها که می‌روند، آنها که می‌آیند
بازی اسم و فامیل با نیمکـت‌های لیگ برتری
این بازی‌های «اسم و فامیل» با نیمکت‌های لیگ، به‌خوبی سردرگمی و بی‌برنامگی بسیاری از باشگاه‌های سطح نخست فوتبال ایران را به شکلی فجیع به‌تصویر می‌کشند

سام ستارزاده
 
پیش از شروع لیگ بیستم، میانگین سنی پایین سکانداران نیمکت‌های دو تیم یکی از ویژگی‌های منحصر به ‌فرد این دوره قلمداد می‌شد. حتی به زعم برخی، یک نقطه عطف برای پوست‌اندازی در بازار سرمربیگری فوتبال ایران. حالا به نیم‌فصل مسابقات رسیده‌ایم و ایجاد ۹ تغییر روی ۱۶ نیمکت لیگ‌برتری، گویای حقیقتی وارونه است؛ اینکه تحلیل‌های گذشته، یک امیدبخشی واهی بوده‌اند برای به‌چشم نیامدن آثار سوء قانون ممنوعیت جذب مربیان خارجی.
در حال حاضر، پرسپولیس، فولاد، مس رفسنجان و سایپا تنها تیم‌هایی هستند که در پیش‌فصل و در طول فصل دست به تغییر سرمربی نزده‌اند؛ در این میان، تنها سه تیم از این لیست (به‌جز پرسپولیس) هستند که با همین سرمربیان کنونی خود لیگ نوزدهم را آغاز کرده‌اند.
در سایر تیم‌ها، وحید فاضلی و وحید بیاتلو که دو وحید زیر ۴۰سال بازار سرمربیان داخلی بوده‌اند، حتی نیم‌فصل روی نیمکت نساجی و ماشین‌سازی دوام نیاوردند و هر دو تیم را در آستانه سقوط تحویل داده‌اند. در تیم‌های مدعی‌تر لیگ نیز مسعود شجاعی که چند زمانی بازیکن-سرمربی بود و محمود فکری که پیش از بازگشت به خانه آبی‌اش، بیشتر از یک فصل در فضای لیگ برتر تجربه نیندوخته، در استقلال و تراکتور وداع زودهنگامی داشتند. البته قرمزهای تبریز یک رکورد دیگر هم در زمینه بی‌ثباتی ثبت کرده‌اند؛ اخراج علی‌رضا منصوریان از سمت خود پس از تنها پنج هفته.
قسمتی از این موارد تغییر سرمربی عموماً مربوط به عدم توانایی کافی تیم‌ها در حفظ کادر‌فنی و بازیکنان خود در مقابل پیشنهادهای وسوسه‌کننده از تیم‌های بزرگتر است اما در حتی چنین مواردی، آنچه موج می‌زند، فقدان برنامه‌ریزی و هدفگذاری درازمدت است. گویا وظیفه یک سرمربی به‌سادگی‌تمام، به‌دست آوردن پیروزی‌ها و امتیازات در بازی‌های پیش رو عنوان ‌شده. بسامد بالای تغییرات روی نیمکت‌ها، آن‌هم با وجود چهره‌های جوان و کم‌تجربه‌ای که برای یافتن مسیر خود و تیمشان نیاز به زمان نسبتاً طولانی‌ای دارند گویای این است که باشگاه‌هایی نظیر فولاد، سپاهان، مس رفسنجان و سایپا که با به‌کارگیری یک سرمربی آتیه‌دار و هرچند کم‌تجربه به‌دنبال پی‌ریزی یک بنای فنی ماندگار در تیمشان هستند، تعدادشان انگشت‌شمار است.
حتی در میان نسل جدید مربیان داخلی، تاکنون تعداد اندکی سرمربی بوده‌اند که توانستند اعتماد مدیران یک باشگاه را به‌دست آورند و با سیاست‌گذاری‌های آنها سازگاری به‌خرج دهند که بتوانند دست‌کم یک فصل را روی یک نیمکت سپری‌کنند. همین بی‌ثباتی، به مثابه یک شکست بزرگ برای قانون ممنوعیت جذب خارجی‌هاست؛ و یک معلول از عدم توجه به این نکته که بسیاری از گزینه‌هایی که هدایت شرکت‌کننده‌های لیگ بیستم به آنها سپرده ‌شد، پیشتر حتی مدرک مربیگری معادل سطح A کنفدراسیون آسیا را اخذ نکرده ‌بودند.
9 تغییر سرمربی در طول نیم‌فصل نخست لیگ را کنار 11 تغییر در پیش‌فصل بگذارید. تا این‌جای فصل، هر باشگاه به‌طور میانگین 25/ 1 مرتبه اقدام به تغییر سرمربی کرده. عجیب‌ترین موارد در این لیست طویل نیز رفت‌ و برگشت «ناصر الجوهری»‌وار فرهاد مجیدی در استقلال و سپردن سرمربیگری تراکتور به کاپیتان تیم، آن هم برخلاف میل باطنی وی بوده‌ است. این بازی‌های «اسم و فامیل» با نیمکت‌های لیگ، به‌خوبی سردرگمی و بی‌برنامگی بسیاری از باشگاه‌های سطح نخست فوتبال ایران را به شکلی فجیع به‌تصویر می‌کشند.

Page Generated in 0.0056 sec