تراکتور در واقعیت درگیر مشکلات عدیدهای است؛ عدم پرداخت حقوق کارمندان باشگاه و حتی برخی بازیکنان، سپردن مسئولیت جذب بازیکنان به شخصی که نام خوبی در فوتبال برای خود ندارد یا سپردن بسیاری از مسائل باشگاه به یک جوان جویای نام که سابقه قابل قبولی حتی در چند سال حضورش در کنار تیمها ندارد
فرزاد ملازاده
روزهای سیاه فوتبال تبریز از راه رسیده و این موضوع غیر قابل انکار است. بلایی که در چندین سال اخیر بر سر تیمهای دیار ستارخان آمد شاید برای خودش به اندازه یک کتاب داستان داشته باشد. حال که از چهار تیم مطرح فوتبال آذربایجان فقط نام دو تیم باقی مانده؛ تراکتور و ماشینسازی تیمهایی که همیشه غولکش بودهاند و به عبارت دیگر اگر قرار به باخت هم بوده باشد، ایستاده باختهاند و غیرت را در فوتبال معنا کردهاند. امروز قصد داریم در مورد تراکتور بنویسیم و ماشینسازی را که خود داستانی جدا دارد بعداً مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
تراکتور سه سال قبل در میان شک و تردید بسیاری از هواداران واقعی فوتبال به زنوزی سرمایهدار آذربایجانی واگذار شد چرا شک و تردید، چون خیلیها معتقد بودند خصوصاً فوتبال تجربه خوبی از خصوصیسازیها ندارد و همیشه این پروژهها با شکست مواجه شدهاند اما زنوزی آمد و در همان سال اول با وعدههای بزرگ، بسیاری از هواداران را با خود همراه کرد. هواداران با قبول وعدههای مالک جدید باشگاه و اینکه تراکتور رویایی خود را خواهند دید به مالک جدید لقب «آتا» دادند.
زنوزی با خریدهای بزرگ خود حتی کارشناسان فوتبال را هم انگشت به دهان کرد. او حتی پا را فراتر گذاشت و وعده ساخت بزرگترین و مجهزترین استادیوم فوتبال به نام تراکتور را داد اما روزها که میگذشت خیلیها کمکم داشتند به این نتیجه میرسیدند که همه این حرفها رویایی بیش نیست و تراکتور در واقعیت درگیر مشکلات عدیدهای است؛ عدم پرداخت حقوق کارمندان باشگاه و حتی برخی بازیکنان، سپردن مسئولیت جذب بازیکنان به شخصی که نام خوبی در فوتبال برای خود ندارد یا سپردن بسیاری از مسائل باشگاه به یک جوان جویای نام که سابقه قابل قبولی حتی در چند سال حضورش در کنار تیمها ندارد.
زنوزی در فصل جدید شیوه باشگاهداری خود را کاملاً نسبت به دو فصل قبل عوض کرد. او که تا به حال در تراکتور همواره دست به تغییرات عدیده زده بود این بار با انتخاب منصوریان به عنوان سرمربی بازی جدیدی را آغاز کرد. منصوریان به عنوان سرمربی جدید انتخاب شد و راهی را آغاز کرد که پیش از او چند نفر دیگر هم تجربه خوبی از نشستن روی صندلی پیشنهادی این مالک با خود به همراه نداشتند. بازیکنانی که به لیست تراکتور اضافه میشدند هیچکدام در حد وعدههای مالک باشگاه برای ساخت تراکتور کهکشانی نبودند اما هواداران هنوز هم امیدوار بودند. با انتخاب علیپور به عنوان مدیرعامل باشگاه توسط زنوزی، بار دیگر امیدها زنده شد چراکه علیپور به عنوان مدیری نمونه که در همان آغاز فصل حتی پرسپولیسیها هم به دنبال او بودند، میتوانست تراکتوری در حد نام آذربایجان روانه مسابقات کند. علیپور بعد از حضور در باشگاه با انتخاب و جذب عباسزاده شم تیزبینی خود را نشان داد و به جرأت میتوان گفت عباسزاده بهترین خرید این فصل تراکتور بود.
ماجرای اختلاف علیپور با مالک باشگاه اما از همین جا شروع شد. مخالفت مالک با رقم قرارداد عباسزاده، علیپور را متوجه اوضاع متفاوت باشگاه کرد.
دخالتهای همه جانبه مالک در امور اداری باشگاه، علیپور را دچار شک و تردید کرد و او با مشورت گرفتن از چند نفر تصمیم به جدایی گرفت.
جالبتر اینکه در همین اثنا عدهای در حال خالی کردن زیر پای منصوریان نزد مالک باشگاه بودند و منصوریان بعد از پنج هفته، از سکان هدایت تراکتور کنار گذاشته شد.
حال برسیم به داستان این روزهای تراکتور. انتخاب مسعود شجاعی به عنوان سرمربی موقت بدترین تصمیم ممکن در یک لیگ حرفهای میتواند باشد. تیمی که غرق مشکلات عدیدهای است نیاز به یک سرمربی کارکشته و حرفهای داشت. مسعود به عنوان بازیکن بیشتر وقت خود را باید در تمرینات میگذراند و مسائل فنی به خودی خود در سایه قرار میگرفت. هیچکس نمیتواند منکر تواناییهای مسعود شجاعی باشد اما مسعود برای همان سه، چهار بازی اول بعد از جدایی منصوریان میتوانست تیم را جمع و جور کند و این کار را هم کرد اما صحبتهای احساسی مالک باشگاه در لایو اینستاگرام باشگاه و اینکه شجاعی سرمربی تیم میماند، تمام معادلات را به هم زد. باخت بسیار بد مقابل سپاهان، استقلال، آلومینیوم اراک و پرسپولیس، تراکتور را به کل از کورس قهرمانی دور کرد.
نیمفصل کابوسوار تراکتور در حال اتمام است. بازی با پرسپولیس در تبریز مقابل تراکتور همواره برای هواداران از حساسیتهای ویژهای برخوردار است. تیمی که خیلیها معتقدند توسط زنوزی رها شده و دیگر آن توجههای روزهای اول مالکیت وجود ندارد. بازی بزرگ آغاز شد و باز هم تراکتور کاملاً بیهدف و سردرگم در میدان مسابقه حضور پیدا کرد. خبری از حرکات تیمی وجود نداشت و تیم کاملاً روی حرکات انفرادی بازیکنان میچرخید. موضوعی که خیلی زود گلمحمدی به آن پی برد و بازی را به میدان تراکتور کشید.
پرسپولیس بخصوص در نیمه دوم نبض بازی را در دست گرفت و هر چه خواست در میدان کرد. حتی زمانی که تراکتور یک گل عقب بود، باز هم این پرسپولیس بود که حمله میکرد و اگر دروازهبانی به نام اخباری نبود، شاید تلویزیون ورزشگاه نتیجه دیگری را نشان میداد. تراکتور از لحاظ بدنی هم در نیمه دوم کم آورد و بازیکنان دیگر نایی برای مقابله با حملات پرسپولیس نداشتند.
وضعیت آشفته تیم به جایی رسید که احسان حاجیصفی از نیمکت تیم خواست تعویضش کنند. حال شما بخوانید اوضاع آشفته و نگرانکننده این تیم را. خط دفاعی نابسامان تراکتور هم مثل چند بازی گذشته بسیار ضعیف عمل کرد و شاگردان گلمحمدی هر وقت خواستند به راحتی از این خط دفاعی عبور کردند. بازی بسیار ضعیف تراکتور مقابل پرسپولیس نکات زیادی را برای هواداران رو کرد و آنها متوجه شدند اگر دست روی دست بگذارند وضع به همین منوال پیش خواهد رفت و تغییری در روند اشتباهات مدیریتی باشگاه ایجاد نخواهد شد.
همین موضوع باعث شد عدهای از هواداران با حضور مقابل اتوبوس تیم تراکتور اقدام به شعار علیه بازیکنان و مدیریت تیم کنند. جمعه هم هواداران به در باشگاه رفتند و علیه زنوزی شعار سر دادند. این مسأله باعث شد به اتاق کنفرانس دعوت شوند تا با زنوزی به صورت تلفنی صحبت کنند. مالک باشگاه خیلی تلاش کرد هواداران را آرام کند اما صحبتهایش قانعکننده نبود.
نیم فصل اول به نوعی دیگر برای تراکتور تمام شده است. حال در فرصتی که تا شروع نیم فصل دوم در پیش داریم باید چارهای برای این وضعیت اندیشید و بازی با نامهای بزرگ را تمام کرد و عمل را جایگزین وعده و وعید کرد. تراکتور اکنون نه تنها در ایران بلکه در آسیا به عنوان تیم پرطرفدار مطرح است و این برای تراکتور خوب نخواهد بود که در آسیا زنگ تفریحی برای دیگر تیمهای همگروهش باشد.