printlogo


کد خبر: 212633تاریخ: 1399/5/13 00:00
هیس بازی!


چند سال بعد بازی استقلال- سپاهان این فصل را با چه چیزی به یاد می‌آوریم؟ نمایش رقت‌بار شایان مصلح، سوت مشکوک بیژن حیدری در اعلام پنالتی علیه سپاهان، غیبت امیر قلعه‌نویی و عکسش روی تی‌شرت سپاهانی‌ها، گل زیبای محمد محبی، اخراج کودکانه آرش رضاوند، خط و نشان کشیدن و بددهنی امید نورافکن و وریا غفوری، ورزشگاه خالی آزادی، گاف جواد خیابانی در مورد شنیدن صدای تماشاگرانی که نمی‌دانست از بلندگوهاست، پرش شادمانه بهزاد غلامپور در آغوش سیدحسین حسینی، اشک‌های مهدی قایدی بعد از تعویض در آغوش فرهاد مجیدی، نمایش و آرامش شیخ دیاباته یا هیس نشان دادن سرمربی استقلال رو به دوربین‌ها؟
چند سال بعد در ذهن هرکدام از ما تصاویر مات و پراکنده‌ای باقی می‌ماند. ذهن آدم هرگز قادر نیست تمام اتفاقات یک مسابقه 90 دقیقه‌ای فوتبال را به خاطر بیاورد، حتی اگر فینال جام جهانی باشد. از دیدار ایران-استرالیا یا ایران-آمریکا الان جز گل‌ها، چند شادمانی یا نجات دروازه چیز زیادی برایمان نمانده. مسابقات لیگ که پرتعدادند و هر سال تکرار می‌شوند هم مثل لایه‌های زمین روی هم رسوب می‌کنند و از یاد می‌روند.
این چیزها بیشتر به تاریخ تعلق دارند و عموم مردم در لحظه زندگی می‌کنند، پاداش آنی را بیشتر دوست دارند تا وعده روزگار خوشی که «چون شکر آید». برای همین پیروزی مقابل سپاهان مثل یک نفس کشیدن عمیق بعد از فرو رفتن زیر آب لذت‌بخش است. فرهاد مجیدی و استقلالی‌ها تا بازی بعد فرصت دارند که از این دستاورد که آنها را به سهمیه آسیایی نزدیک می‌کند سرمست باشند.
بازی‌های تهران- اصفهان چندسالی است که از معمولی بودن خارج شده و فراتر از شش امتیاز دارد. خواباندن مچ سپاهان، آن هم ده نفره در ورزشگاه آزادی چیزی نیست که به این زودی‌ها از یاد برود و خلاصه کردن آن در گاف‌های شایان مصلح یا سوت داور خطاست.
فرهاد مجیدی اندک اندک دارد پخته‌تر می‌شود. فارغ از اعتراض مکرر به داورها که البته مربیان سرشناس دیگری هم این کار را انجام می‌دهند و به نظر یک عادت غیر قابل ترک است، او به تجربه کردن شکست‌ها و پیروزی‌های بیشتری نیاز دارد.
ایستادن کنار زمین فوتبال، مثل رفتن درون کوره برای خشت خام است. پختگی تاوان دارد و هیچ کس با خواندن کتاب خاطرات یا نسخه تاکتیکی مربیان موفق دنیا نمی‌تواند یک سرمربی خوب شود. اما تاب آوردن در این کوره مثل «عشق» به تماشا نمی‌شود و مستلزم آتش گرفتن و سوختن است. چیزی که تنها شکست مزه تلخ آن را قطره قطره در کام آدم می‌ریزد.
ورای آن هیس نشان دادن غیرضروری به منتقدانش که البته نشان از فشار بیش از حد و همینطور اشتیاق سرمربی برای «ستاره» ماندن در رسانه‌ها دارد، مجیدی در آرام کردن تیم، ایجاد انگیزه برای غلبه بر حریف مدعی، دلداری دادن به باشوی استقلال و درک احساس ناکامی او و ... خوب و امیدوارکننده عمل کرد. در این میان مشخص نبود که سپاهان اصفهان چرا این همه بی‌رمق، بد، بی‌اشتیاق و ملال‌آور فوتبال بازی کرد؟ بعید است آنها در دیدار حذفی که بوی جام می‌دهد هم تا این اندازه بد باشند. آن مسابقه می‌تواند به مراتب فرصت بهتری برای سنجش کارآیی فرهاد مجیدی در رویارویی با سپاهان امیر قلعه‌نویی باشد.
 گرچه کسب سهمیه یک موفقیت به شمار می‌آید اما هیچ‌چیز جای جام را نمی‌گیرد، آن هم وقتی که هواداران پرسپولیس مدام جام‌هایی که در این چندسال گرفته‌اند را می‌شمارند و به طعنه می‌گویند «انگشت کم آورده‌اند».
امیرقلعه‌نویی و فرهاد مجیدی هر دو از طرف هواداران برای فتح جام حذفی زیر فشار هستند و نکته هیجان‌انگیز ماجرا آنجاست که یحیی‌گل‌محمدی هم با تیم حریصش در پی این جام است. آنها که هیس نشان دادن فرهاد مجیدی پس از کسب سه امتیاز مقابل سپاهان را دیدند احتمالاً از خودشان می‌پرسند او اگر بتواند جام قهرمانی را از چنگ تراکتور، نفت مسجدسلیمان، پرسپولیس و سپاهان بیرون بکشد و به ویترین افتخارات استقلال اضافه کند، چه می‌کند!...


Page Generated in 0.0047 sec