عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6857 /
۱۴۰۰ دوشنبه ۲۹ شهريور
|
فرصت اشتباه به پایان رسید
تیم ملی فوتسال تغییر چهره میدهد؟
سرمقاله
آرمن ساروخانیان
تیم ملی فوتسال ایران بعد از دو برد مقابل صربستان و آمریکا که صعودش را قطعی کرده نگرانیای بابت نتیجه بازی امشب برابر آرژانتین ندارد. حتی برخی معتقدند که تیم ملی لازم نیست برای بردن این بازی و سرگروهی خودش را به آب و آتش بزند و در صورت دوم شدن مسیر سادهتری در پیش خواهد داشت. نگرانی اصلی اشتباهاتی است که در دو بازی اول رخ داد و در صورت تکرار در بازیهای سخت بعدی نابخشودنی خواهد بود.
آمریکا یکی از ضعیفترین تیمهای تورنمنت است که در بازی اول با اختلاف زیاد مغلوب آرژانتین شد، ولی چیزی نمانده بود همین تیم ما را به دردسر بیندازد و امتیاز بگیرد. حتی سرمربی و بازیکنان تیم ملی بعد از بازی اعتراف کردند که عملکرد آنها در این بازی خوب نبوده و در ادامه مسیر باید کیفیت بازیشان را ارتقا بدهند.
پیشبینی میشد که بازی با آمریکا آسانترین بازی تیم ملی فوتسال باشد، ولی اخراج علیرضا صمیمی کار را پیچیده کرد و حریف با زدن گل اول روحیه گرفت. اشتباه دروازهبان تیم ملی در تخمین محدوده زمین از جنس اشتباهاتی است که ممکن است برای هر بازیکنی رخ بدهد، ولی وقتی به یاد میآوریم که حمید احمدی هم مقابل صربستان اخراج شد و تیم ملی با دو کارت قرمز و پنج کارت زرد خشنترین تیم تورنمنت تا پایان مرحله دوم است، اوضاع کمی نگرانکننده میشود. این کارتهای پرشمار بیش از آنکه نتیجه خشونت بازیکنان تیم ملی باشد ظاهراً نتیجه اضطراب بالای آنها است و به نظر میرسد که تمرکز کافی برای چنین بازیهای حساسی ندارند.
بخشی از این ناآمادگی از نگاه سرمربی تیم ملی به دلیل تدارک نه چندان خوب شاگردانش است. ناظمالشریعه بعد از بازی با آمریکا گفت که تیمش پیش از سفر به لیتوانی بازیهای تدارکاتی کافی نداشته و بازیکنانش با بازیکنان تیمهای مطرح تنه به تنه نشدهاند. چنین بازیهایی قطعاً میتوانست هماهنگی بین بازیکنان را بالاتر ببرد و تیم ملی با شرایط بهتری وارد تورنمنت شود، ولی وقتی در مسابقات معتبری مثل جام جهانی هستید هیچ عذر و بهانهای پذیرفتنی نیست و تیم ملی باید با آخرین توان برای موفقیت بجنگد. نمونههای زیادی وجود دارند که تیمهایی با تدارک کم وارد تورنمنت شدهاند، ولی با اراده بالا توانستهاند به موفقیتهای بزرگی برسند.
دو بازی اول مرحله گروهی که خوشبختانه با برد به پایان رسید و همچنین بازی امشب مقابل آرژانتین میتواند برای تیم ملی حکم بازیهای تدارکاتی داشته باشند و کادر فنی میتواند از آنها برای هماهنگی بیشتر بازیکنانش استفاده کند. در بازی امشب که تقریباً بدون حساسیت است و تیم ملی نیاز به برد ندارد، انتظار میرود که بازیکنان بدون اضطراب بازیهای قبلی و با آرامش بیشتری بازی کنند و از خطاهای شدید که آمار انضباطی تیم را بدتر کند، خودداری کنند.
تیم ملی از بازی بعدی وارد مرحله حذفی میشود که هر بازی حکم مرگ و زندگی دارد و دیگر هیچ اشتباهی جایز نخواهد بود. حتی اگر تیم ملی با دوم شدن در گروهش مسیر آسانتری داشته باشد و با تیمهایی مثل ازبکستان و قزاقستان روبهرو شود، در صورت تکرار اشتباهات دو بازی اول و آشفتگی تاکتیکی عاقبتی جز حذف زودهنگام در انتظار تیم ملی نخواهد بود. هرچند تدارک تیم ملی به گفته ناظمالشریعه کافی نبوده، ولی حالا که مسیر خوبی پیش روی آنهاست میتوانند با روحیه و تمرکز بالاتر به نیمهنهایی برسند و حتی بختشان را برای رسیدن به فینال امتحان کنند.
بهترین عملکرد ایران در جام جهانی فوتسال به دوره قبلی در کلمبیا (2016) برمیگردد که تیم ملی با کسب رتبه سوم موفق شد برای اولین بار روی سکو برود. هرچند تیم ملی در لیتوانی شروع چندان خوبی نداشته و ناهماهنگیها در دو بازی اول مشهود بود، ولی هنوز چیزی از دست نرفته و با توجه به مسیر مناسب شاگردان ناظمالشریعه میتوانند تا مراحل پایانی تورنمنت پیش بروند. تیم ملی حتی با وجود تدارک ضعیف فرصت خوبی برای پیشروی در جدول مسابقات دارد و اگر از آن استفاده نکنند، تا سالها بابت آن حسرت خواهند خورد.
تصمیم عجیب مویس در بازی منچستر و حرفهای ناصر فریادشیران
رسول مجیدی @Rasoulmajidi
۱- منچستر شب گذشته موفق شد در خانه وستهم٬ تیم شگفتیساز این فصل به پیروزی برسد. آنها علیرغم اینکه گل اول را دریافت کردند اما موفق شدند ابتدا توسط رونالدو و بعد لینگارد به گل برسند. بازی چند نکته داشت. اولاً که رونالدو دوباره برای یونایتد گلزنی کرد. او ۳ بازی برای این تیم انجام داده و در هر ۳ بازی گل زده. ۲ گل در بازی اول در لیگ برتر٬ یک گل مقابل یانگ بویز در لیگ قهرمانان و حالا هم گل تساویبخش به وستهم. این آمار نشان میدهد رونالدو واقعاً سن و سال نمیشناسد و بهترین پست برای او هم بازی در نوک حمله است. پست شماره ۹. رونالدو دقیقاً در پیکان خط حمله تیم است و همین باعث شده آنقدر به گلزنی نزدیک باشد.
گل لینگارد که در بچگی آرزویش عکس انداختن با رونالدو بوده اما جالبتر بود. گل او هم بسیار زیبا بود و هم پرمعنا. لینگارد فصل پیش توسط همین وستهم دوباره به اوج برگشت. بازیهایش در منچستر آنقدر روی اعصاب بود که سران تیم تصمیم گفتند به صورت قرضی او را روانه تیم وستهم کنند. لینگارد دقیقاً از وقتی به این تیم لندنی کوچ کرد برای خودش رونالدویی شد و نقش مهمی در نتایج درخشان تیم در نیم فصل دوم داشت. انگار بازی در ورزشگاه خانگی وستهم برای او آمد دارد. او این بار هم به اوج رسید اما با پیراهن منچستر و در مقابل تیم سابقش. گل لینگارد در دقایق پایانی به دست آمد. دقیقه ۸۸. ولی بازی بازهم می توانست گل دیگری داشته باشد و درام مسابقه را کامل کند. در وقتهای تلف شده توپ به دست لوک شاو برخورد کرد و داور بعد از بازبینی ویدئویی تصمیم به اعلام پنالتی گرفت. اینجا دیوید مویس که در چند وقت اخیر حسابی تیمش تحسینبرانگیز بوده و نقدهای مثبت زیادی درباره تیمش شنیده٬ دست به کار عجیبی زد. او در دقیقه ۹۴ بازی مارک نوبل را وارد بازی کرد. هافبک پا به سن گذاشتهای که اعلام کرده آخرین فصل حضورش در لیگ برتر است. نوبل فقط آمده بود تا ضربه پنالتی را بزند. آمار هم حاکی از آن بود که او هر ۱۰ ضربه اخیر پنالتیاش را گل کرده. اما این هربه مویس به کارش نیامد و دخهآ دست نوبل را خواند. خیلیها معتقدند بازیکنی که در جریان بازی نبوده و پایش حتی یک بار هم به توپ نخورده نباید ضربه پنالتی را بزند. جریان چند دقیقه پایانی بازی منچستر – وستهم نشان داد حق با آنها است.
۲– یکی از تصمیمات بحثبرانگیزی که در چند هفته اخیر توسط احمد مددی٬ مدیرعامل حالا مستعفی استقلال گرفته شده بود، انتصاب ناصر فریادشیران به سمت معاونت اجرایی باشگاه بود. تجربه نشان داده فریادشیران علاقه زیادی به مصاحبه کردن دارد و به همین دلیل بعضاً حرفهای عجیبی هم میزند. او روز گذشته چند باری مصاحبه کرد. از جمله با خبرگزاری تسنیم و صحبتهای جالبی درباره عضو سابق هیأت مدیره یعنی حجت نظری انجام داده: «نظری دنبال دیده شدن و شهرت است. کسی که در انتخابات شورای شهر تهران رد صلاحیت میشود، چرا باید اظهارنظر کند؟ آقای نظری! شما حق اظهارنظر ندارید!»
مشخص نیست طبق کدام قانون فردی که در شورای شهر رد صلاحیت میشود حق اظهارنظر ندارد. البته جالب میشد اگر چنین قانونی وجود داشت اما مسأله این است که ظاهرأ متن قانون فقط به رؤیت آقای فریادشیران رسیده.
ناصر فریادشیران که همیشه خود را از هواداران محمد مایلیکهن دانسته درست مثل سرمربی اسبق تیم ملی حرف خوب هم میزند اما طرز رفتارش طوری است که این حرفهای خوب دیده نمیشود. مثلاً او دیروز در جمع خبرنگاران گفت: «اعضای هیأت مدیره مدام علیه فریادشیران صحبت کردند، عبدیان پلاستیک فروش 2 ساعت تمام با من صحبت کرده. عضو هیأت مدیرهای که ابتدا به عنوان هیأت امنای آکادمی وارد باشگاه استقلال شده بود. یا آن نابودگر استقلال سعادتمند که قراردادهای نجومی برای باشگاه استقلال بست و باشگاه را به این حالت درآورد. نامداری، عبدیان و توفیقی استوریهایی علیه مدیریت باشگاه میگذارند.»
و بعد وقتی به او گفتند استفاده از لفط پلاستیک فروش شاید تنشها را بیشتر کند اینطور ادامه داد: «بله، ایشان 5/2 میلیارد پول به باشگاه استقلال داده و چند برابرش سود برده است و از برند استقلال سود برده. نادری در کارخانه او قرارداد بست آیا اکنون یک بازیکن در کارخانه یا شورای شهر قرارداد میبندد؟ همه آنها به استقلال میآیند زیرا باشگاه استقلال حرمت دارد و در این باشگاه قرارداد میبندند. باشگاه استقلال از همه باشگاههای ایرانی قدیمیتر است. فکر میکنم سابقه راهآهن و استقلال یکسان است. به ارتش مجازی پول تزریق میشود. محمود بابایی چه کاره است که 600 میلیون تومان برای تولید محتوا میدهد او که علنی دارد این حرف را میزند.»
۳– یک خبر هم بخوانید از وضعیت صادق محرمی در اروپا به نقل از فوتبال ۳۶۰:
یک مصدومیت سنگین در فصل گذشته، میتوانست به معنی پایان آرزوهای صادق محرمی در اروپا و تیم ملی ایران باشد. محرمی اما بازگشتی سریعتر از حد انتظار داشت. او به لطف خط قرمز دراگان اسکوچیچ روی نام رامین رضاییان و وریا غفوری، توانست به مدافع راست ثابت تیم ملی در بازیهای انتخابی جام جهانی تبدیل شود. وضعیت پرفراز و نشیب سایر مدافعان راست فوتبال ایران هم باعث شده رقیبی برای حضور در ترکیب ثابت تیم ملی نداشته باشد. همین موضوع فرصت بزرگی برای محرمی بود تا دوباره خودش را نشان بدهد. مأموریت بعدی او رسیدن به ترکیب دیناموزاگرب است. هدف سختی که محرمی توانسته قدمهای اول را در مسیر آن بردارد.
محرمی فصل پیش نیمه دوم لیگ را به خاطر مصدومیت از دست داد. در آن مقطع محرمی و پتار استویانوویچ، دو مدافع راست دیناموزاگرب بودند. دینامو برای جانشینی محرمی، استفان ریستوفسکی را از اسپورتینگ لیسبون خرید. آخر فصل در صورت ماندن همزمان استویانوویچ و ریستوفسکی کار برای محرمی سخت میشد. استویانوویچ اما به امپولی رفت و در حال حاضر ریستوفسکی تنها رقیب محرمی برای حضور در ترکیب دیناموزاگرب محسوب میشود.
محرمی در بازیهای ابتدایی پلیآف لیگ قهرمانان اروپا نتوانست دینامو را همراهی کند اما بازی آخر مقابل شریف مولداوی در ترکیب اصلی قرار گرفت. در لیگ کرواسی هم دو بازی از سه بازی گذشته را فیکس بوده است. بازی این هفته مقابل وستهام در لیگ اروپا محرمی روی نیمکت نشست و دقیقه 63 جانشین ریستوفسکی شد. محرمی بیشتر از همیشه به ترکیب اصلی دیناموزاگرب نزدیک شده و امیدوار است با تبدیل شدن به بازیکن فیکس تیمش خاطره تلخ مصدومیت فصل پیش را به فراموشی بسپارد. بخصوص که چند پسته بودن ریستوفسکی باعث میشود امکان حضور همزمان او و محرمی در زمین هم وجود داشته باشد.
مدیران استقلال یک دهه بدون قابلیت نقد
یادداشت
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
استعفای احمد مددی -که هنوز هم در کمال ناخرسندی خبری رسمی نیست- پایان بحران مدیریت در استقلال نیست. استقلال میتواند مدیرعاملی داشته باشد که دستکم مورد اعتراض هر روز هواداران نباشد، یا مدیر بعدی نیز سوژه شدیدترین اعتراضها شود اما در استقلال اگر قرار است با موفقیتهای پیدرپی و با دورانی تازه مواجه شویم، ماجرا پیچیدهتر از تغییر مدیرعامل است.
استقلال با مدیران پیش از احمد مددی نیز هرگز به گونهای مدیریت نشد که آثار مدیریت را در آن ببینیم. دورانی را در دهه اخیر نمیشناسیم که رد پای یک مدیر را در رویکرد باشگاه ببینیم.
دهه ۹۰ برای استقلال با علی فتحاللهزاده شروع شد. فتحاللهزاده دفعه ما قبل آخر که مدیرعامل استقلال بود، تا سال ۱۳۹۳ باز هم قهرمانی در لیگ برتر برای استقلال مقدور بود.
پیش از او، در دوره واعظ آشتیانی نیز استقلال قهرمانی را تجربه کرد اما از سال ۹۳ استقلال نه فقط قهرمانی در لیگ را تجربه نکرد، بلکه با مدیرانی اداره شد که بحث درباره آنها دشوار است، چون اثری از آثارشان پیدا نیست و حتی سبک مدیریت آنها را نمیشناسیم، چون نه سبک و نه سیاق، نه ایده و نه رویکرد، هیچ ندیدهایم.
استقلال دوره بهرام افشارزاده با استقلال دوره رضا افتخاری چه تفاوتی داشت؟ از کدام مدیر نکته و ایدهای به خاطر دارید که در استقلال اثری گذاشته باشد؟ امیرحسین فتحی و اسماعیل خلیلزاده، یا احمد سعادتمند و احمد مددی چطور؟ از اینها در استقلال کدام ایده و اندیشه و روش را به یاد میآورید؟ میتوانید بگویید فتحی با چه ایدههایی به استقلال آمده بود یا سعادتمند و مددی با چه ایدههایی؟
استقلال به دست مدیرانی اداره میشود که پیش از آمدن به این تیم در ورزش ایران صاحب فکر و ایده نبودند. بهرام افشارزاده که عمری را در ورزش گذرانده بود و عالیترین سمتها را در مدیریت ورزش داشت، در استقلال چرا ایدهای نداشت و اثری بجا نگذاشت؟ چرا نمیتوانیم یک تصمیم یا حتی اراده را به خاطر بیاوریم که از بهرام افشارزاده در استقلال دیده باشیم؟
استقلال برای ساختن دوران تازه به مدیرعامل و هیأت مدیرهای نیاز دارد که پیش از آمدنشان بدانیم برای چه میآیند و قصد دارند دوران مدیریت در یک باشگاه را چطور بگذرانند. این شناخت کمک میکند که دستکم بدانیم قرار است فردای استقلال چه شمایلی داشته باشد. بسیاری از مدیران استقلال قابل نقد و بررسی نیستند. وقتی ایده و نظر و عقیده و روشی در باشگاهداری از آنها نمیشناسیم، چه چیزی را نقد کنیم؟ نقدها در این حد نازل میشوند که رفتارهای روزمره آنها مورد اعتراض و تمجید و نقد باشند. برای استقلال باید مدیران را بر اساس ایده آنها انتخاب کرد اما این بیشتر به یک رویا یا توهم شباهت دارد.
نمیدانیم استقلال با مدیر آینده خود چه روزگاری را تجربه میکند اما میدانیم که مدیران پیشین استقلال دستکم در یک دهه اخیر را نمیتوان نقد کرد. امیدواریم مدیر بعدی ایدهای را روی میز بگذارد که قابل نقد باشد.
یک مثال میتواند زوایای بحث را روشن کند. مثلاً در دوره مدیریت واعظ آشتیانی با استقلالی مواجه بودیم که هر روز میشد دربارهاش به بحث نشست، موافق بود یا مخالف. مدیرعامل تصمیم میساخت، تصمیم میگرفت، اراده داشت و میدانست میخواهد چه کاری را اجرا کند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو